«حر» در گير و دار انتخاب، «نام» يا «ننگ»
نگاهي به چند كتاب تازه منتشر شده از عباس فرحبخش

1-سالهاست به خاطر علاقهام به هنر جذاب تئاتر و تاریخی که در این صد سال اخیر پشت سرگذاشته، به تورق آن مشغولم. در پژوهشهایم در این زمینه بارها به نام یک نمایشنامهنویس برخورد داشتهام که برایم خیلی جالب بود كه بدانم او الآن در کجای این دنیای خاکی حضور دارد؟ بارها از تهران سراغ آن را از من گرفتهاند و من هيچ جوابي براي آنها نداشتهام. فقط چند نفر از پژوهشگران و پيشكسوتان تئاتر مشهد او را خوب ميشناختند ولي هيچ خبري از او نداشتند. برايم خيلي جالب بود كه چرا يك نمايشنامهنويس اينقدر بايد در شهر خودش غريب باشد؟ خيلي دوست داشتم با او كه در برخي نوشتهها و مقالات، از جريانسازترين نمايشنامهنويسان مذهبي مشهد عنوان شده، ديداري داشته باشم و از او تئاتر گذشته را جويا شوم.
2- بعضي استخوانخردكردههاي تئاتر از نگارش نمايشنامه جريانسازي به نام «حر» نوشته عباس فرحبخش كه در حدود سال54 -در اوج خفقان حكومت شاهنشاهي- نوشته شده، ياد كردهاند و برايم خيلي اهميت داشت كه آن را بخوانم و با آنچه به عنوان ويژگي از آن ياد ميكنند، بيشتر اطلاع يابم تا اينكه چندي پيش اين نمايشنامه با همان نام «حر» تجديد چاپ شد. اين متن كه برگرفته از واقعه تاريخي عاشوراست، تاكنون 6بار منتشر شده است. اين كتاب اولين بار در سال56 چاپ گرديد و تا سال 1388، 6بار تجديد چاپ شد و امسال يك ناشر ديگر (قلم) او را منتشر كرده است. اين نمايشنامه كه از 13صحنه تشكيل شده، داراي مقدمهاي از دكتر علي شريعتي و معرفي كتابي از منوچهر آتشي است. دكتر علي شريعتي در مقدمه خود به تحليلي جامع از شخصيت حر ميپردازد: «حر با آخرين انتخاب يك عمر «ننگ» را «نام» كرد و «نام» را «ننگ».
فرحبخش در رابطه با نگارش مقدمه دكتر شريعتي با نگارنده اين نوشته ميگويد: «دكتر شريعتي پس از آزادي از زندان در مشهد، نمايشنامه «حر» را خواند و پسنديد و سپس مقدمه حر را به من داد و پس از آنكه من، مقدمه را به دفتر نشر فرهنگ اسلامي فرستادم، دكتر شريعتي با دفتر نشر فرهنگ اسلامي تماس گرفته بود و آن مقدمه را برداشته و مقدمه ديگري را كه بيشتر و كاملتر از مقدمه نخست بود، به دفتر نشر داده بود و هنگامي كه نمايشنامه براي اولينبار منتشر شد، من از آخرين متن (مقدمه) آگاه شدم.»
همچنين منوچهر آتشي در معرفي اين كتاب نوشته است: «نويسنده، صحنههاي دلهره را بسيار آگاهانه تجسم بخشيده است. تشويشها و انديشهها چه بهصورت گلاويزي روحي و چه به گونه «ذهنيت» عينيت يافته و در كسوت سرخپوشان(نمادهاي انقلابي)، بر او نازل و ظاهر ميشوند. نقطه مقابل نمودهاي ذهني انقلاب و ايمان، يعني سرخپوشان، سياهپوشانند كه تجسم وسوسههاي ويرانگر روحند و سرانجام دلهره به پايان ميرسد و حر انتخاب ميكند: «راه حسين را.» بنابراين بدين وسيله با اين تحرك ادبي هم او را يافتم و هم او را شناختم.

3- عباس فرحبخش پيش از انقلاب، بسيار زود، در نوجواني به پژوهش دوباره فلسفه، تاريخ اديان، شعر، نقد شعر، نمايشنامه، تقاشي، تاريخ هنر، فراگيري تفسير قرآن و شناخت اسلام رو آورد و از محضر استاد محمدتقي شريعتي نيز بهرهها برد. او از فعالان سياسي آن زمان بود كه گاهي در روزنامهها و نشريات، مقالهاي درباره تاريخ اسلام و نيز هنر مينوشت.
او نيز پژوهشي درباره شعر نيما يوشيج انجام داد كه بخش نخست آن، در جُنگي چاپ شد و آن جُنگ، توقيف شد و اجازه انتشار نيافت. پس از آزاد شدن دكتر علي شريعتي از زندان كه نزديك به دو سال به درازا كشيد، به سفارش او تصميم گرفت به پاريس برود تا با دكتر در پاريس، كار تازه و بزرگي را شروع كنند اما او خبر مرگ دكتر علي شريعتي را در لندن ميشنود. در اين برهه از زمان، يورش بسيار خشن و بيرحمانه پليس شاه در يكي از نيمهشبها آن هم از پشتبام و به همراه حدود 20نفر از سربازان كلانتري به خانه پدرش و آن هم در هنگام خواب و دستگيري سه برادر و آزار پدر و مادرش سبب شد در سال56 به پاريس برود. عباس فرحبخش در اين باره ميگويد: «پيش از آن، پليس مخفي شاه (ساواك)، دو پاي پدرم را شكسته بود و يك برادرم را بارها زندان افكنده و هر بار، بسيار شكنجهاش كرده بودند. حتي يك روز صبح، برادرم را از زندان، آزاد و عصر همان روز دوباره او را دستگير كردند و زيرشكنجه و كتك بردند اما در آن يورش، به برادر كوچكم و مادرم و پدرم و دو برادر ديگرم هم، رحم نكردند و برادر كوچكم را از رختخواب، بيرون كشيده بودند.»
او در قبل از انقلاب 4كتاب با نامهاي «برداشتي از سوره حشر»، «آرنولد تدين بي»، «حر» و «علي در نگاه فاطمه» را نوشت كه اين كتاب آخري، در اروپا و آمريكا و هندوستان (پيش از انقلاب) نيز منتشر شد. از سال 1356 تا 1358، در پاريس به درس و پژوهش و فعاليت سياسي پرداخت و در انجمن اسلامي دانشجويان وابسته به اتحاديه انجمنهاي اسلامي، سخنراني ميكرد. او نمايشنامه «اسم شب» را در پاريس نگاشت و سال 1358، آن را در ايران چاپ و منتشر كرد.
فرحبخش در پس از انقلاب راهاندازي نشريه «محراب» و چاپ و انتشار كتابهاي «برداشتي از سوره تبت و بلد» و كتاب «مقدمهاي بر شناخت روحي»، و كتاب «حكومت در نگاه علي»، (با يكي از دوستانش) را سرلوحه فعاليتهاي گسترده خود كرد.
او از سال1360 به پاكستان و سپس به اسپانيا و پس از آن، دوباره به پاريس رفت و در دانشكده سانسيه (سوربن نوين) تئاتر و ادبيات فرانسه خواند. در دانشكده تحصيلات عاليه (سوربن)، جامعهشناسي و مطالعات همهجانبه را شروع كرد و براي گرفتن دكتراي جامعهشناسي خودش را آماده ميكرد كه به دلايل و مشكلاتي، پس از گذشت چهار سال، ناچار شد كه تحصيلات را رها كند و به پاريس بازگردد و سرانجام به ايران، بازگشت و كتاب «نظم نوين جهاني، دموكراسي نوين» را منتشر كرد. او هماكنون در حدود 5/3سال در يك موسسه فرهنگي به پژوهش درباره تاريخ هنر ميپردازد.
امسال از عباس فرحبخش علاوه بر نمايشنامه «حر» دونمايشنامه «شقيترين» و «دو گل و سم ستوران» و مجموعه داستان «آواها و قلهها» منتشر شده است.
4- مجموعه داستان «آواها و قلهها» از اين نويسنده توسط انتشارات «نينگار» در 144صفحه منتشر شده كه داراي 7داستان كوتاه بهنامهاي «عقاب بينالود، ماه و ما»، «قله شيرباد»، «دره خوشرو»، «قله سپيد قوچگر و گرگها»، «غار لالو»، « خورشيد بيغروب دره بوژان» و «كدام يك؟» ميباشد.2
همچنين از اين نويسنده پركار شهرمان، دو نمايشنامه «شقيترين» در 12صحنه و «دوگل و سم ستوران» در 15صحنه چاپ شده است. فرحبخش در مقدمه اين مجموعه نمايشنامه نوشته است: «سبك اين نمايشنامه كه براي نخستين بار به اين شكل ساده نوشته شده، داراي ويژگيهايي به شرح زير است: بخش نخست و بخش دوم را ميتوان، هم در رابطه با هم در نظر گرفت و پيوسته دانست و خواند و اجرا كرد و هم بهصورت جداگانه و مستقل آنها را در نظر گرفت و خواند و نيز اجرا كرد اما براي اجراي نمايشنامه در صورتي كه خواسته شود كه هر دو بخش، بهصورت پيوسته و پشت سر هم در سالن نمايش اجرا شود، از آنجا كه نمايشنا2مه، بسيار طولاني ميشود، ميتوان در دو يا سه جلسه پشت سر هم، آنرا اجرا كرد، مانند كاري كه پيرامون اجراي يك نمايشنامه بزرگ در اواخر سال1387 در انگلستان انجام شده است.
عباس فرحبخش اكنون در حال آماده كردن چند كتاب با عناوين «تاريخ و ادبيات و هنر فرانسه معاصر» (برگردان از فرانسه)، «تاريخ بزرگ اسلام» و «پرواز عقاب، زندگي يگانه تاريخ بشر، علي، فرزند ابوطالب» ميباشد.
مشهدتئاتر