گفتگو با رئيس انجمن عكاسان خانه تئاتر كشور
زندهبودن تئاتر در عكسها جاري ميشود
در گستره عكاسي تئاتر همراه با مسعود پاكدل،
رئيس انجمن عكاسان خانه تئاتركشور
عکاسی تئاتر در عمر نهچندان طولاني خود، توانسته جایگاه خود
را به عنوان یکی از شاخههای مهم عکاسی معرفی و مخاطبان جدی خود را نیز پیدا کند. مسعود پاکدل در این میان از عکاسانی است
که بهطور تخصصی در این شاخه از عکاسی فعالیت مستمر داشته و تجربههاي ارزندهای
را نیز کسب كرده است. از سوابق کاری وی میتوان به عکاسی بيش از ۳۰مجموعه
تلویزیونی ازجمله همکاری در مجموعه تلویزیونی «مختارنامه» و عکاسی بیش از ۶۰۰تئاتر
صحنهای در داخل و خارج از کشور، آموزش عکاسی به دهها داوطلب این رشته بهصورت
گروهی و فردی، ریاست انجمن عکاسان خانه تئاتر و مديريت تالار وحدت تهران اشاره کرد.
ویژگیهای عکاس حرفهای تئاتر و تکنیکهای
ویژه آن و وضعیت كنونی عکاسی فیلم و تئاتر در ایران از مباحثي است كه مسعود
پاكدل، دارنده تنديس عکاس برگزیده در چنددوره از جشنوارههاي بینالمللی تئاتر
فجر، دربارهشان با روزنامه شهرآرا گفتگو كرده است.
***************************
پيش از شروع گفتگو ميخواستم از جديشدن
مقوله عكس در تئاتر ابراز خوشحالي كنم. فراگيري عكس تئاتر در كشور، سبب افزايش
بيشتر احساس مسئوليت مديران هنر شده است و همين كه رسانهها هم بيشتر از گذشته به
اين مقوله ميپردازند، نشانهاي از همان جدي شدن عكاسي تئاتر در كشور است.
اما همين رسانهها هرگاه به سمت عكاسي هنري
رفتهاند، از عكاسي فيلم سر درآوردهاند و كمتر به مقوله مهجور اما جدي عكاسي
تئاتر پرداختهاند.
بله، قبول دارم اما با توجه به اينكه به
عكاسي در فيلم اشارهاي كرديد، ميخواهم درباره اين دو مقوله بگويم. عكاسي هم در
فيلم و هم در تئاتر در يك رنج كاري هستند. عكاس بايد تخصص لازم را براي عكاسي هنري
داشته باشد و بعد زمينه خودش را انتخاب كند. عكسگرفتن از تئاتر و فيلم در يك
راستا هستند اما با تفاوتهايي كه هريك متناسب با ويژگيهاي هنري خود دارند.
به عبارتي تفاوتهاي ميان عكاسي تئاتر
با سينما را بايد در ساختار اين دوشاخه هنر جستجو كرد.
بله. دقيقا تفاوتهاي عكاسي در اين دو مديوم
به ماهيت آنها برميگردد و همين ماهيت آنان سبب ميشود، تفاوتهايي در نوع عكاسي
اين دوهنر بهوجود آيد. شكل و شيوه عكاسي در تئاتر با توجه به زندهبودنش و نيز حضور
تماشاگران و چهرهبهچهرهشدن آنها با بازيگران، تفاوتهاي بسياري –در
مقايسه با شاخههاي ديگر عكاسي- ايجاد كرده است و البته مشكلات زيادي دراينزمينه.
چه مشكلاتي؟
عكاسي از اجراي تئاتر مشكلات خاص خودش
را دارد؛ هم به لحاظ كار عكاسي و هم به لحاظ فني. از لحاظ كار عكاسي، عكاس تئاتر
علاوه بر اينكه تخصص عمومي يك عكاس حرفهاي را دارد و فقط ميخواهد در حوزه عكس
تئاتر شاتر بزند، بايد يكسري قواعد مربوط به اين شاخه عكاسي را هم رعايت كند. عكاس
مانند تماشاگر در سالن تئاتر بايد يكسري قواعد را رعايت كند و عكاسياش سبب
مزاحمتي براي تماشاگران و نيز بازيگران نباشد. واقعا عكاسي در سالن تئاتر مشكل است. بهخصوص اگر جشنوارهاي باشد و تعداد
عكاسان خيلي زياد باشد. اين موضوع سبب بههمريختگي نمايش، حواسپرتي تماشاگران،
داوران و حتي برخي مواقع بازيگران ميشود. از لحاظ فني هم هنر عكاس تئاتر در لحظه
اتفاق ميافتد و او بايد قدر لحظاتش را خوب بداند و بهطور حتم تنها چيزي هم كه از
آن نمايش ميماند، يك نمايشنامه است و يكسري عكس. جذابيت تئاتر هم مانند فوتبال در
يكبار اتفاق افتادنش است. عكاسي در صحنه شرايط ويژهتري دارد. درحقيقت زندهبودن
تئاتر در عكسها جاري است. بهنوعي عكاس با اثرش بازگوكننده خود نمايش است.
مگر ميتوان عكسي از يك لحظه نمايشي گرفت
كه بازگوكننده تمام آن صحنه باشد؟
خيلي سخت است، اما شدني است و حتي عكس
ميتواند بازگوكننده موضوع آن نمايش باشد. يعني بهنوعي مخاطب با ديدن چند قطعه
عكس از نمايشي متوجه بشود كه منظور آن نمايش چيست. يادم ميآيد از نمايش «دندان
طلا» عكسي گرفته بودم كه ستاره اسكندري جلوي پاي داريوش ارجمند نشسته و نگاهي به
خارج از كادر دارد. در تصوير فقط پاي داريوش ارجمند ديده ميشود. برايم خيلي جالب
بود كه زندهياد مرتضي مميز وقتي اين عكس را ديد، آنرا كليت نمايش دانست و گفت كه
آن نمايش را ميتوان در اين عكس ديد.
يكي از تفاوتهاي عكاسي در تئاتر با
كارهاي تصويري، در كوتاهي و طولانيبودن زمان عكاسي است. از اين منظر عكاسي از
تئاتر راحتتر نيست؟
از نظر زماني بله. فيلمبرداري يكفيلم
سه يا چهارماه طول ميكشد. من آثار تصويري مانند سريال «مختارنامه» داشتم كه 6سال از آن عكس ميگرفتم. ولي
محدوده فعاليتش هم گستردهتر است. در تئاتر چيزي در كنترل عكاس نيست و درحقيقت او بايد آنچه را
كه اتفاق ميافتد، ثبت كند. ولي عكاس در سينما بعد از اينكه پلاني را ميگيرد، ميتواند
صحنه را دوباره بچيند و حتي اعلام تكرار بازي بازيگران را بدهد. حتي طراحي نور را ميتواند تغيير دهد.
آيا بايد در عكاسي تئاتر و عكاسي سينما
هم مانند بيشتر هنرهاي خلاقه، كشف و شهود انجام گيرد؟
بله، كاملا درست است. در عكاسي خيلي از
لحظات را بايد حس بكنيد. حس باعث كشف آن لحظه ميشود. من در برخي نمايشها اين
احساس را دارم كه از كدام لحظات نمايش عكس بگيرم و از كدام لحظات آن نه. بهنوعي
كشف ميكنم كه جذابيت بصري نمايش را در كدام لحظات نمايشي جستجو كنم.
به نظر ميرسد اين خصوصيت و ويژگي كه
عنوان كرديد، در عكاسي سينما بيشتر است.
اين موضوع به خاطر زمانش است. من سالها
با سريال «مختارنامه» زندگي كردم. حتي فيلم سينمايي اين شرايط را دارد كه عكاس از
مراحل آزمون و خطا استفاده بكند و درنهايت به آن چيزهايي كه ميخواهد، برسد و حتي
ميتواند نوآوريهاي بيشتري بهوجود آورد؛ شرايطي كه در عكاسي تئاتر كمتر بهوجود
ميآيد.
آيا شده است به عنوان يك عكاس لحظهاي
را كشف كنيد كه حتي كارگردان آنرا نديده باشد؟
براي من زياد اين اتفاق افتاده است كه
وقتي كارگردانان عكسهايم را ميبينند، خيلي برايشان جالب است كه از زاويه ديگري
هم ميتوان برخي از لحظات نمايش را ديد. من وقتي از نمايش «كلفتها» اثر دكتر علي
رفيعي عكس ميگرفتم خيلي برايم جالب بود. هميشه دكتر در جلوي صحنه و وسط سالن مينشست
و كارگرداني ميكرد و من چون در تمرينات حضور داشتم، برايم خيلي جذاب بود كه از
همان زاويه نمايش را ببينم. وقتي نمايش به روي صحنه رفت، چندبار از زواياي مختلف از
اين نمايش عكس گرفتم. برايم جالب بود كه استاد رفيعي زوايايي انتخاب كرده بود كه
بازيگران –به
كمك آيينههايي كه در صحنه وجود داشت- در موقعيتهايي قرار ميگرفتند كه در هيچجاي
ديگر نمايش قرار نميگرفتند. معلوم بود كارگردان آن ميزانسنها را در جايي كه مينشست،
طراحي كرده بود و من در تمرينات به كشف آن نقطه از صحنه رسيدم و از آن زاويه عكس
گرفتم. وقتي
دكتر عكسها را ديد خيلي ذوق كرد و گفت: چه خوب كه آنها را ديدي. انتظار داشت كه همه آن لحظات را نبينند.
چون وقتي اين صحنهها به عكس تبديل ميشوند، همه ميتوانند لحظات ناب نمايش را
ببينند. عكسها موقعيتها و پرسپكتيو پرسوناژها را در موقعيتهاي مختلف نمايشي
نشان ميدهد.
به نظر ميرسد كه همه نمايشها داراي
لحظاتي براي كشف عكاس هستند و عكاسي موفق است كه بتواند آنها را كشف كند.
دقيقا. حتي برخي كارگردانان خواهان ديدهشدن
لحظات آثارشان هستند و برخي از آنان متوجه نيستند كه از اين زاويه به غير از آن
چيزي كه خودشان ميبينند، چه اتفاقي ميافتد. من در نمايشي از بالا عكس گرفتم و
كارگردان وقتي تصاوير مرا ديد خيلي برايش جالب بود كه اگر از بالا صحنه را ببيند،
چه اتفاقاتي در نمايش خواهد افتاد.
قبول داريد عكاسي تئاتر خيلي به فضاهاي
بصري خود تئاتر وابسته است، حتي اگر آن تئاتر اثر با كيفيتي هم نباشد؟
بله. برخي از نمايشها جذاب نيستند ولي وقتي
عكسهايشان را ميبينيد، از لحظات نابي كه در آنها وجود دارد لذت ميبريد. حتي
براي برخي شايد اين تصور پيش ميآيد كه چقدر كار خوبي بوده است.
بهنوعي فرمهاي زيبا در تئاتر بيشتر به
درد عكاس تئاتر ميخورد تا محتوا و مفهوم نمايش.
بله. اصلا فرم ميزانسنها و فرم چيدمان
بازيگران و طراحي لباس و صحنه، به عكاس براي ثبت يك عكس خوب خيلي كمك ميكند.
به نظر ميرسد عكسها درمقايسه با گذشته
كه خيلي درگير پيچيدگيهاي فرم نمايش ميشدند، الآن خيلي ساده شدهاند و البته
جذابتر.
بله دقيقا همينطور است. به نظر من يك
شكل ديگر از عكاسي تئاتر ظهور كرده است. مدتي پيش كه داشتم روي كتاب تاريخ مصور تئاتر كار ميكردم، ديدم
تا پيش از دهه70، عكسها بيشتر شبيه عكسهاي يادگاري هستند تا تئاتر. اما هر چه جلوتر
ميآييم عكسها خيلي فرماليستيتر ميشوند. در سالهاي اخير، حالتهاي ديگري وارد
عكسها شدهاند. حتي بعضي مواقع عكسها به يكسري نقاشيهايي تبديل شدهاند كه با
نور شكل گرفتهاند. شايد بتوان گفت كه ويژگي يا نگاه جديدي به عكس تئاتر اضافه
شده است. به نظر من عكسهاي تئاتر خيلي جذاب شدهاند.
اين نگاه جديدي كه شما عنوان كرديد
بيشتر به عكاسي تئاتر در پايتخت ختم ميشود و در تمام شهرستانها فراگير نيست.
به خاطر اينكه شهرستانها تئاتر ندارند
يا اينكه كمتر تئاتري روي صحنه ميرود.
شهري مانند مشهد كه تئاتر دارد.
اجراهايش درمقايسه با تهران خيلي كمتر
است. سالن و همچنين اجراهاي تئاتر مشكل ديگري است. متاسفانه در بيشتر شهرستانهاي
كشور براي امكانات تئاتري مانند نورپردازي، طراحي گريم، لباس و دكور كمتر ارزش
قائل هستند. بهنوعي فضاي نمايشها در تئاتر شهرستان خالي است و كمتر از نورهاي
استاندارد تئاتر استفاده ميشود.
به نظر شما چون تئاتر مشهد، از لحاظ
امكانات تئاتري فقير است، نبايد به مقوله عكاسي تئاتر بپردازد؟
به هيچوجه. عكاسان تئاتر در همه شهرستانها
بايد با جديت فعاليت كنند. برگزاري جشنوارههايي مانند راه روشن كه در مشهد برگزار شد، به
همين منظور است كه درحقيقت اينها رشد پيدا بكنند.
... و سخن آخر؛ عكاسي تئاتر در مشهد!
به نظر من در مشهد، هنرمندان خلاقي وجود
دارند كه عكس تئاتر خوب ميگيرند و ميتوانند اين هنر را ادامه دهند. به شرطي كه
شرايطي براي استمرار فعاليت آنها فراهم شود. اگر از آنان حمايت شود، بهطورحتم
سبب رشد عكاسي تئاتر در مشهد هم خواهند شد. ما در انجمن عكاسان خانه تئاتر منتظريم
تا خانه تئاتر در شهرها تكثير شود تا ما هم با رونقدادن به انجمن عكاسان تئاتر در
مشهد، بتوانيم عكاسان اين عرصه را ساماندهي و در ادامه حمايت كنيم. به نظر من اگر شرايطي
مهيا شود كه تئاتر در مشهد رشد كند، بهطورحتم عكاسي تئاتر هم به رشد خواهد رسيد و
عكاسان هم جاي خود را در تئاتر اين شهر باز خواهند كرد.
جواد اشكذري
مشهدتئاتر