یادداشتی بر نمایش در مسیر کوه های شاه جهان به کارگردانیِ مهدی کشمیری
همراه با نقد نمایش های جشنواره ششم تئاتر دانشجویی- مشهد(11)
در مسیری اشتباه؛
یادداشتی بر نمایش در مسیر کوه های شاه جهان به کارگردانیِ مهدی کشمیری
حامد امان پور قرایی
"در مسیر کوه های شاه جهان" نامِ نمایشنامه ای ست به قلم عباس جانفدا که در ششمین جشنواره ی دانشجویی دانشگاه آزاد مشهد به عنوان آخرین نمایش بر روی صحنه رفت و به ششمین دوره پایان داد. نمایشنامه ای دیگر از همین نویسنده نیز به روی صحنه رفت که محوریت موضوعی آن باز هم اقوام کُرد و امام رضا(ع)بودند(نمایش ترنج).
این دغدغه ای ست که عباس جانفدا بدان پرداخته است و سعی دارد قصه ای نو را روایت کند. اینبار اتفاقات در روزگارِ مشهد قدیم و در آستانه ی انقلاب مشروطه (مقطعی مهم در تاریخ سیاسی اجتماعی ایران) و به توپ بسته شدن حرم امام هشتم شیعیان توسط روسها می افتد.
درام جانفدا قصه اش را صمیمی و زیبا بیان می کند و ما در جایگاه مخاطب با آدمهای نمایش ارتباطی دوستانه بر قرار می کنیم و آنان را بی واسطه می پذیریم. اشخاص نمایش دقیق و ظریف طراحی شده اند و هر کدام در بستر اتفاقات درست و صحیح خود را می نمایانند. اما پایان نمایشنامه همه چیز در تعجیلی ناموافق با روند کلی درام چیده می شود. به نظر می رسد مدت زمان روایتیِ نمایشنامه می بایست همچنان ادامه یابد، نه اینکه در تک گویی هایی سریع گره ها باز شوند و همه چیز در سریع ترین زمان ممکن به نتیجه برسند. وقتی همه چیز در پروسه ی تکوینی درام به ظرافت در تار و پود قرار می گیرند این انتهای عجولانه خود را به شکلی زمخت نشان می دهد. پیشنهاد می شود برای انتهای نمایشنامه فکر و طرحی دیگر دراُفتد. تناسب میان ظرف و مظروف در درام رعایت نشده است. قصه ی به توپ بسته شدن حرم خود می تواند مایه ی جذابی برای درامی اینچنینی باشد. توجه عمیق و البتن کاربردی به لایه های زیرین درام (از لحاظ اجتماعی، تاریخی و سیاسی) می تواند راه گشای نویسنده در جهتِ موافقِ درام باشد. نمایشنامه در شکل کنونی اش فاقد جهان بینیِ مناسب می باشد.
مهدی کشمیری نامی آشنا در عرصه ی کارگردانیِ تئاترِ جشنواره دانشجویی دانشگاه آزاد است. پیش از این نیز از او نمایش هایی دیگر را در همین جشنواره و در دوره های قبلی دیده ایم. آثاری که از لحاظ موضوعی مشابه با نمایش "در مسیر کوه های شاه جهان" بوده اند.
کشمیری در مقام کارگردان علاقه مند به سیر و سفر در جهانی ست که در آن آدمهایش در شکلی بومی و محلی سعی دارند قصه های خود را بیان کنند. این ممارست و تاکید کشمیری قابل ستودنی ست. اما آیا برای بیان صحنه ای این قصه ها در جشنواره ای اینچنینی که بی شک تعاریف خاص خودش را دارد، مناسب است؟کارگردان با این اثر چه پیشنهادهایی را برای جشنواره ی دانشجویی دارد؟
جشنواره ای که در آن جسارت و خلاقیت دو بال پرواز برای کارگردانِ دانشجوست. "در مسیر کوه های شاه جهان" اما پیر می نماید. در اجرای آن جسارتی از نوع دانشجویی یافت نمی شود. همه چیز درست و محکم و زیباست اما جایی برای خلاقیت نیست. خلاقیت (از نوع دانشجویی اش) در لحظه لحظه ی اجرا گم و گنگ است. شاید جناب کشمیری در طی این سالها از جهانِ جوانِ دانشجویی فاصله گرفته است و دیگر جسارت و خلاقیت را به نفع قواعد محافظه کارانه ی تئاتری کنار گذاشته است. کارگردانیِ بی تحرک و سخت مانع از آن است تا لطافت اجرا به مخاطب بوزد. کارگردانی فاقد طرحی بنیادین برای اجرا است. این محافظه کاری به بازیگران اثر نیز همچون ویروسی لجباز سرایت نموده است و آنان را در قالبهایی خشک و دست و پا گیر به دام انداخته است.
بازیگران "در مسیر کوه های شاه جهان" بازی هایی قابل قبول را ارائه می دهند. هماهنگی لازم را دارند و سعی می کنند شخصیت ها را در مسیر روایتیِ درام، صحیح و مناسب تعریف کنند. اما کلیت خشکِ اجرا مانع از آنست که در قالبی دانشجویی قرار گیرند. از این باب همچون وصله ای ناجور با سایرین هستند.
"در مسیر کوه های شاه جهان" نمایش خوبی ست. اما برای جشنواره ای دانشجویی مناسب نیست. امید که در جای مناسب خود به اجرا رود. شاید در چنین فضایی طراوت کوه های شاه جهان ما را نوازش دهد. شاید...
مشهدتئاتر