همراه با نقد نمایش های جشنواره ششم تئاتر دانشجویی- مشهد(12)

اهمیت وودی آلن بودن

یادداشتی بر نمایش "مورد عجیب آقای اکرمن" به کارگردانیِ عطا حیرانی

حامد امان پور قرایی

"مرگ در می زند" نمایشنامه ایست از وودی آلن که بارها و بارها در جشنواره های مختلف، مخصوصن از نوع دانشجویی اش به صحنه رفته است. "مورد عجیبِ آقای اکرمن"نمایشنامه ای ست که با الهام از نمایشنامه ی "مرگ در می زند" به نگارش در آمده است.

عطا حیرانی در تجربه ای آگاهانه، "مورد عجیبِ آقای اکرمن" را قلمی کرده است. او در این تجربه ی دانشجویی اش موفق و آینده دار نشان می دهد. نمایشنامه هرچند که از "مرگ در می زند" وام میگیرد اما توانسته است حیاتی قائم به ذات خود را داشته باشد. ساختار دیالوگ ها ی نمایشنامه به درستی رعایت گشته اند. اشخاص نمایش خوب طراحی شده اند. هرچند که در ساختمان درام شاهد مشکلاتی تکنیکی هستیم اما با اینهمه حیرانی در مقام نویسنده توانسته است نمایشنامه ای متناسب با جریان تئاتر دانشجویی را بنویسد.

جشنواره ی تئاتر دانشجویی دانشگاه آزاد در تمام این سالها منتظر تولد درام نویسی متعلق به خود بوده است. نمایشنامه نویسی که از جوشش جریانات دانشجویی برخیزد و برای نسل خود بنویسد. تربیت درام نویس در هر جریان تئاتری تضمین کننده ی آن جریان هنری ست. در میان این همه هیاهوی جشنواره ای، "مورد عجیبِ آقای اکرمن" با همه ی لکنت هایش می تواند نوید بخش این تولد باشد.

عطا حیرانی اما در جایگاه کارگردان نتوانسته است همچون نمایشنامه اش موفق ظاهر گردد. کارگردان به درستی قاب را نمی شناسد. از امکانات صحنهبرای بیان صحیح و دراماتیک سود نمی برد. امری که وابسته گی شدیدی را با تجربه گرایی دارد.

طراحی صحنه متناسب به نظر می رسد. ساده است و کاربردی. طراح توانسته است فضای درام را انتقال دهد. با اینهمه می شود با کمی دقت نظر به ایده هایی جذاب تر هم رسید. امری که می بایست از کارگردانی سرچشمه بگیرد و در مسیری مفهومی به همه جا انتقال یابد.

ایده ی استفاده از ویدئو، ایده ای زیباست که در نمایش نیز جای خود را پیدا نموده است. در کل می توان گفت که کارگردان ایده هایی را برای اجرایی کردن نمایشنامه اش داشته است ولی نتوانسته میان این ایده ها تعاملی را ایجاد کند. انگار همه چیز در حد همان ایده و طرح باقی مانده است.

بازیگران نمایش توانسته اند در مسیری موافق با دنیای درام قرار بگیرند و در این مسیر قادرند ما را به توافقی منطقی با نمایش برسانند. دانیال صادق الحسینی اجرایی موفق تر دارد، او ما را وادار می کند که بپذیریم او نویسنده ای با مشکلاتی فراوان است.امیر صالح سعی می کند همپای پارتنر خود بازی کند اما در این راه می بایست با تمرکز بیشتری عمل کند. با اینهمه این دو نفر ترکیبی مناسب را ارائه می دهندو پیشنهاد می شود با تمرین بیشتر خود را برای اجراهایی بهتر آماده سازند. آموزش در این میان راه حل جادویی است.

برای این تیم اجرایی آینده ای خوب در پیش است به شرط آنکه هرگز دست از تلاش کردن بر ندارند و همواره جستجو کنند. بی شک راه طولانی ست نباید خسته شد و لحظه ای ایستاد.