نمايش تخته حوضي «مسافري از هند»

به كارگرداني علي آزادنيا به روايت تصوير


http://photo.shahrara.com/up/gallery/500/51cfac692a50b3.jpg

http://photo.shahrara.com/up/gallery/500/d43b12a1e1f1a6.jpg

http://photo.shahrara.com/up/gallery/500/9d9f5d35074ca5.jpg

http://photo.shahrara.com/up/gallery/500/4d63f1481a9fb3.jpg

http://photo.shahrara.com/up/gallery/500/06a497654aa615.jpg

http://photo.shahrara.com/up/gallery/500/70d25d2506df1e.jpg

http://photo.shahrara.com/up/gallery/500/350d055cf03bbe.jpg

http://photo.shahrara.com/up/gallery/500/d33d39d4f1a007.jpg

http://photo.shahrara.com/up/gallery/500/c3a58b9f2fc1fc.jpg

http://photo.shahrara.com/up/gallery/500/1cf143888c7ae2.jpg

http://photo.shahrara.com/up/gallery/500/f26a271a60d153.jpg

http://photo.shahrara.com/up/gallery/500/575ec22fea73bd.jpg

http://photo.shahrara.com/up/gallery/500/bcf7d375936bd5.jpg

عكس‌ها: صادق ذباح

قطعنامه ا نجمن هنرهای نمایشی خراسان رضوی

اين قطعنامه  در نشست اجلاس مديران انجمن‌ها در حضور استاندار خراسان رضوي و مدير كل فرهنگ و ارشاد اسلامي خراسان رضوي قرائت شد.

تئاتر خراسان رضوی از سابقه درخشان و پر فروغی در عرصه تئاتر کشور برخوردار بوده و در این میان، مشهد با سابقه قریب به یک قرن همواره خاستگاه اثار فاخر و قابل اعتنایی در کشور بوده است. حضور مقتدرانه تئاتر خراسان رضوی در جشنواره های داخلی و خارجی طی سال‌های اخیر گواه این مدعا  است.

کسب رتبه اول استان‌های کشور در سال های 87 و 88 به دلیل حضور پر رنگ در جشنواره بین المللی فجر که ویترین تئاتر کشور محسوب می شود و نیز احراز مقام اول انجمن هنر های نمایشی کشور در سال جاری از مهم ترین این موفقیت‌ها بوده است و استمرار این عناوین  نیاز به توجه و حمایت های جدی از سوی مقامات فرهنگی هنری و به ویژه مدیریت عالی استان دارد .

در همین راستا انجمن هنرهای نمایشی خراسان رضوی متشکل از انجمن هنرهای نمایشی شهرستان‌های استان با هدف سیاست‌گذاری و اجرای برنامه‌های راهبردی از سال 1387 آغاز به کار نموده و با انتخاب نماینده در تمامی شهرستان‌های استان اقدامات لازم در خصوص ساماندهی تئاتر استان را در دستور کار خود قرار داده و با ایجاد تعامل سازنده با اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان به ویژه با معاونت محترم هنری به نتایج قابل قبولی دست یافته و برای دست‌یابی به اهداف عالیه خود مطالباتی دارد که به شرح زیر اعلام و تقاضای توجه جدی از سوی مقامات عالی استان را دارد:

1.   اختصاص اعتبارات مالی شایسته به منظور تولید آثار ارزنده تئاتر در سراسر استان با هدف ارتقاء این هنر تاثیر گذار و بستر سازی برای قرار گرفتن تئاتر در سبد محصولات فرهنگی جامعه ، بدیهی است در ارائه اثار موضوعاتی با مضامین فرهنگ رضوی وارج نهادن به ارزش‌های دفاع مقدس اولویت ویژه دارند .

2 0 توجه به مبانی سخت‌افزاری  تئاتر با تاسیس تالارهای مناسب در سراسر استان به ویژه در کلان شهر مشهد مقدس  که پایتخت معنوی میهن مان می باشد و متاسفانه از فقر سالن های نمایشی مناسب در سال‌های متمادی آسیب فرهنگی جدی دیده است به‌گونه‌ای که در حال حاضردر بزرگترین کلان شهر مذهبی جهان سرانه‌ی صندلی  تماشاگر تئاترفقط20 هزار درصد می باشد .

3 0 اعزام گروه های نمایشی استان به سراسر کشور و خارج از مرزها به منظور صدور فرهنگ بومی خراسان  به ویژه در حوزه تئاتر رضوی .

4 0 بازسازی و تجهیز تالارهای فرسوده  موجود  در سراسر استان به منظور ارتقا ء قابلیت‌های سخت افزاری .

5 0 توجه جدی به مقوله آموزش تئاتر در تمامی سطوح به ویژه در میان کودکان و نوجوانان به منظور تربیت نسل آینده تئاتر.

6 0  اختصاص اعتبار ویژه برای گسترش تاتر خیابانی در سطح استان به منظور ایجاد ارتباط وسیع مردمی که در این ارتباط اجرای آثار خیابانی را می توان به شیوه تریلی تئاتر سیار در روستاهای استان نیز در برنامه کاری قرار داده و این اقشار محروم از کالاهای فرهنگی را نیز از هنر تئاتر بهره مند نمود.

7 0 تشکیل شورای تخصصی نمایشنامه به منظور بررسی و خرید نمایشنامه از درام نویسان استان که در این میان توجه به آثاری با مضامین دینی، آیینی ، بومی و فرهنگ رضوی اهمیت ویژه دارد.

اجراي «مسافري از هند» در مشهد

نمايش «مسافري از هند» به نويسندگي و كارگرداني علي آزادنيا 21 شهريورماه در تالار نوبنياد مجتمع فرهنگي هنري امام رضا(ع) به روي صحنه رفته است.

اين نمايش تخته حوضي كه نگاهي انتقادي به مسائل روز جامعه دارد، هروز (ساعت 19) تا 2 مهرماه اجرا مي‌شود.

چرا گاهي خودمان را درگير بزك‌هاي غير اصولي مي‌كنيم؟

گزارشی از مراسم پایانی هفتمین جشنواره نمايشنامه‌خواني خراسان

مراسم پایانی هفتمین جشنواره نمایشنامه‌خوانی خراسان رضوی در حالی برگزار شد که 15خوانش نمايشنامه در طی پنج روز در کنار هم به رقابت پرداختند. هرچند روز اول این جشنواره به دلایلی تعطیل شد اما در ادامه، جشنواره با قوت و قدرت بیشتری به کار خود ادامه داد. حضور نصرا... قادری، استاد دانشگاه تئاتر در این چند روز از ویژگی‌های این جشنواره به شمار می‌رود که بدون شک به بنیه‌های آموزشی هنرمندان شرکت‌کننده در جشنواره بسیار کمک کرد.

در این مراسم که شنبه شب در تالار نوبنیاد مجتمع  فرهنگی هنری امام رضا(ع) برگزارشد، در ابتدا علی‌رضا رواندل، نماینده شورای برنامه‌ریزی جشنواره هفتم نمایشنامه‌خوانی، گزارشی از برگزاری این جشنواره ارائه داد. او گفت: بعد از تایید و تصویب در شورای سیاستگذاری تئاتر استان و هماهنگی که با انجمن هنرهای نمایشی استان صورت گرفت، مسئولیت برگزاری جشنواره نمایشنامه‌خوانی به انجمن نمایش هنرهای نمایشی مشهد واگذار شد.

عضو هیئت‌مدیره انجمن نمایش مشهد در گزارشی افزود: بعد از فراخوان گسترده‌ای که در سطح استان فرستادیم، حدود 80متن به دبيرخانه جشنواره رسید که از این تعداد 37 متن -که 30متن از مشهد و 7متن از شهرستان‌های استان بود-  توسط اعضای شورای بازخوانی انتخاب شدند.

وی بایبان اینکه 12متن از مشهد و 3 کار از شهرستان‌های تربت‌حیدریه، خواف و چناران از مرحله بازبینی به جشنواره راه یافت، گفت: در این جشنواره سه کارگاه آموزشی پیرامون تحلیل نمایش و نمایشنامه‌نویسی و نیز 3کارگاه آموزش پیرامون نقد تئاتر با حضور استاد نصرا... قادری و نیز نشستی پژوهشی پیرامون «نقدی به نقد تئاتر معاصر ایران» باحضور محمد مداح حسینی انجام گرفت.

در ادامه مراسم حسین وحدتی، عضو هیئت‌منتقدان جشنواره، بيانيه این هيئت را خواند که با چند سئوال همراه بود. در بخشی از این بیانیه آمده است: نوع برخورد ما با پديده ‌نمايشنامه‌خواني چگونه بايد باشد؟ آيا بعد از چند دوره برگزاري جشنواره نمايشنامه‌خواني، وقتش نرسيده كه از واژه «نمايشنامه‌خواني» يا «خوانش نمايشنامه» بيشتر گذر كنيم؟ آيا فكر نمي‌كنيد آنچه توليد مي‌كنيم و اجرا،  فقط شبيه نمايشنامه‌خواني است؟آيا بدون هيچ آگاهي از اين هنر به‌طور غريزي متني را انتخاب كردند، به‌طور سليقه‌ و غريزي گروهي را تشكيل دادند و بدون هيچ اطلاعي كاري را توليد ‌كردند، مي‌تواند ما را در اين هنر موفق نمايد؟ تا كي بايد صبر كرد تا با اين هنر برخورد علمي شود؟ آچرا نمي‌دانيم با يك نمايشنامه چگونه برخورد خوانشي كنيم؟ چرا هنوز نمي‌دانيم نمايشنامه‌خواني چيست و خوانش اصولي يك متن بايد بر چه اساسي شكل گيرد؟

در ادامه سیدجواد اشکذری، عضو هیئت منتقدان جشنواره، آراي این هیئت را خواند: هيئت منتقدان در زمینه انتخاب پوستر و بروشور برتر، حامد تهرانی را برای نمایش«حفره روباه»، در زمینه‌ آهنگسازی و انتخاب موسیقی برتر، مهدی‌‌ حسنی برای نمایش«سایه‌های بلند» و در زمینه انتخاب اکت‌خوان برگزیده، ضمن تقدیر از ندا کوهی، برای نمایش «سایه‌های بلند»، مهدی مقدم برای «حفره روباه»، بهترین‌های خود را در این بخش‌ها اعلام کرد.

هیئت منتقدان ضمن تقدیر از ستایش رجایی‌نیا خوانشگر نمایشنامه «بدون خداحافظی» و سحر رضواني، خوانشگر نمايشنامه «عروسك»، خوانشگر برتر زن را به مهسا غفوريان برای نمایش«بدون خداحافظي» اختصاص داد.

همچنین هیئت منتقدان در زمینه انتخاب خوانشگر برگزیده مرد، ضمن تقدیر از سعيد صادقي، ‌خوانشگر نمايشنامه «بي‌شير و شكر» و محمدجواد فرهاديان، خوانشگر نمايشنامه «بدون خداحافظي»، لوح تقدیر و دو سكه پارسيان را به علی اسماعیل‌زاده، خوانشگر نمايشنامه «منهای دو» تقدیم کرد.

این هیئت ضمن تقدیر از احسان روحي، كارگردان خوانش نمايشنامه«عروسك»، مرتضي فتاحي كارگردان خوانش نمايشنامه «بدون خداحافظی» را به عنوان کارگردان برتر اعلام کرد و عنوان نمایشنامه برتر را  به حامد امان‌پور نویسنده نمایشنامه حفره روباه اختصاص داد. در پایان هيئت منتقدان، خوانش نمایشنامه «بدون خداحافظی» را به عنوان خوانش برتر اعلام کرد.

در ادامه رضا حسینی بیانیه هيئت داوران را خواند. او در بخشی از بیانیه خود گفت: جشنواره نمایشنامه‌خوانی صحنه حضور هنرمندان تئاتر استان خاصه نسل جوان است و این ارزش است که نباید به سادگی آن را از کف داد اما نباید فراموش کرد جشنواره برای جوانان هنرمند هدف نیست، بلکه جشنواره محل تبادل‌اندیشه و تجربه و ارتباط اخلاق میان هنرمندان و مخاطبان است که این گردهمایی ارزشمند می‌تواند اثرات مثبتی در بهبود کیفیت و توسعه تئاتر مشهد و استان داشته باشد.

این عضو هیئت‌داوران جشنواره در بخشی دیگر از بیانیه داوری گفت: نباید هدف اصلی تئاتر فراموش شود. چنانچه حضور و موفقیت در جشنواره به هدف تبدیل شود و تمام نیروی هنرمندان جوان صرف مهیا کردن نمایش گردد که فقط خوانده شود، جایزه بگیرند، بنیاد و جوهر تئاتر در خطر قرار می‌گیرد و در صورت نگرفتن جایزه جز یأس و دلمردگی برای هنرمندان در بر ندارد. ما معتقدیم جامعه تئاتری استان و برگزارکنندگان جشنواره بیش از آنکه در پی برگزاری جشنواره باشند، برای تقسیم چند جایزه، به تکامل و تلاش تئاتر و به آموزش و باروری جوانان می‌اندیشند.

در ادامه سروش طاهری، آراي هیئت داوران را که متشکل از علی آزادنیا، رضا حسینی و حجت طباطبایی با مسئولیت نصرا... قادری بود، قرائت کرد.

این هیئت در بخش طراحی بروشور و پوستر، دیپلم افتخار به همراه سه سکه را به آرش هرویان برای نمایش « عشق لرزه» و جواد بزازان برای نمایش «طبیب اجباری» اهدا کرد.

هیئت‌داوران جشنواره در بخش انتخاب موسیقی برگزیده در ابتدا از مهدی حسنی برای نمایش «سایه‌های بلند» و حسن خرسند برای نمایش «پوکه» برای سال‌ها حضور موثر و مستمر تقدير كرد و در ادامه امین ایزدپناه و مرسده فرخی را برای نمایش «رویای یک شب تابستان»  به عنوان رتبه دوم و مهرداد لایزال را برای موسیقی نمایش «راه بندان»  به عنوان رتبه اول اعلام کرد.

در زمینه اکت‌خوان برگزیده، هیئت‌داوری به ترتیب کتایون محمدی‌فر برای نمایش «طبیب اجباری»، ندا کوهی برای نمایش «سایه‌های بلند» و نازیلا ارجمند برای نمایش «بدون خداحافظی» را به عنوان رتبه‌های اول تا سوم بخش اکت‌خوانی اعلام کرد.

همچنین داوران جشنواره در بخش بازیگری زن، ضمن تقدیر از زهرا آری برای نمایش «بدون خداحافظی»، پرستش سلطانی برای نمایش «سایه‌های بلند» و سحر رضوانی برای نمایش «عروسک»  به صورت مشترک به عنوان رتبه سوم، ستایش رجایی‌نیا به عنوان بازیگر دوم برای نمایش «بدون خداحافظی» و نوشین نوروززاده برای نمایش «عشق لرزه» و ندا محمدی برای نمایش «مامانو حدس بزن» به صورت مشترک عنوان رتبه اول جشنواره را به خود اختصاص دادند.

در ادامه قبل از اعلام بخش بازیگری مرد از احمد ریحانه و محسن کریمی، بازیگران نمایش «سایه‌های بلند» و حسین طاهری  بازیگر نمایش «بی‌شیر و شکر» به خاطر سال‌ها حضور موثر  و مستمر تقدیر شد. در این بخش ضمن تقدیر از عبدالکریم مشورتی برای نمایش«راه‌بندان»، محمود کریمی برای نمایش «سایه‌های بلند» و جلال شهباز‌نژاد برای نمایش«عروسک»، جایزه سوم بازیگری به صورت مشترک به مهدی بهشتی‌نسب برای نمایش رویای «یک شب تابستان» و سعید صادقی برای نمایش «مامانو حدس بزن» اختصاص داده شد.

همچنین این هیئت رتبه بازیگری دوم و اول مرد را به ترتیب به احسان امیرپور برای نمایش «طبیب اجباری» و سعید صمدی برای نمایش «عشق لرزه» اختصاص داد.

در بخش کارگردانی نیز داوران جشنواره ضمن تقدیر از حسین اکبرپور برای نمایش «مامانو حدس بزن»، جایزه سوم کارگردانی را به صورت مشترک به مرتضی فتاحی برای نمایش «بدون خداحافظی» و فهیمه نوروزی برای نمایش «سایه‌های بلند» اختصاص داد و به ترتیب رتبه دوم و اول کارگردانی را، سعید صمدی برای نمایش «عشق لرزه» و احسان امیرپور و نوید برادران برای نمایش «طبیب اجباری» اعلام کرد.

همچنین هیئت داوران جشنواره رتبه دوم را در بخش نویسندگی به حامد امان پور نویسنده نمایشنامه‌های «آگراندیسمان» و «حفره روباه» و رتبه اول را به اسماعیل بایگی نویسنده نمایشنامه «راه‌بندان» اختصاص داد.

در پایان هیئت داوران، جایزه ویژه استاد رضا صابری، شامل تندیس افتخار و مبلغ یک میلیون ریال را به اسماعیل بایگی نویسنده نمایشنامه «راه بندان» اختصاص داد.

 در حاشیه:

-         هیچ مسئول هنری و فرهنگی در این مراسم حضور نداشت.

-         سالن مملو از تماشاگر بود.

-         بخشی از نمایشنامه‌های «مادام کامیون» و «زیر زمین» خوانش شد.

-         مدیریت برنامه با سروش طاهری، از بازیگران فعال تئاتر مشهد بود که شور و نشاطی در مراسم به وجود آورد.

 تعزيه خواني را زكات بازيگري‌ام مي دانم

گفتگو با محسن کریمی، بازیگر فعال تئاتر مشهد

او از بازیگران فعال و با سابقه تئاتر مشهد است که سابقه حضور در سریال‌های تلویزیونی و فیلم‌های سینمایی و نیز فعالیت به‌عنوان نقال، تعزیه‌خوان و طراح نور را در کارنامه هنری خود دارد. با اینکه در اسفند سال گذشته از اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی خراسان رضوی بازنشسته شده اما هنوز بعد 30سال، فعالیت هنری‌اش را ادامه می‌دهد. چون معتقد است که هنر تئاتر مانند کار‌های طلبگی یا پزشکی بازنشستگی ندارد و مصداق «زگهواره تا گور دانش بجو» است. آخرین نمایش او، بازی در تئاتر«از این ماز عبورم دهید بود» اثر رضا صابری بود که چند هفته پیش در مجتمع فرهنگی و هنری امام رضا(ع) به‌روی صحنه رفت.از او به خاطر 3دهه فعالیت ارزنده در زمینه بازیگری تئاتر امسال در جشن روز جهانی تئاتر در مشهد تجلیل شد. او حدود 36سال پیش با نمایش «سایه‌های بلند» شیفته تئاتر می‌شود و بعد گذشت این زمان، اکنون یکی از بازیگران این نمایشنامه است که دارد برای حضور در جشنواره نمایشنامه‌خوانی آماده می‌شود.

همکلامی ما با محسن کریمی، از پیشکسوتان عرصه تئاتر و تلویزیون را پیرامون بازیگری تئاتر امروز مشهد می‌خوانید:

تئاتر در شما از کی و از کجا آغاز شد؟

از سال 52 یا 1353 با دیدن نمایش«پاتوق» نوشته اسماعیل خلج و کارگردانی مهدی صباغی در سالن هلال‌احمر با تئاتر آشنا و با دیدن نمایش«سایه‌های بلند» اثر رضا صابری، بیشتر شیفته این هنر شدم. به‌ويژه بازي کمال‌الدین غراب در این نمایش كه نقش رحیم را بازی می‌کرد، طوري بود كه خودم را جای او دیدم و با او و این نقش خیلی ارتباط برقرار کردم و همین موضوع سبب شد که به تئاتر علاقه‌مند شوم، به سمتشان بروم و عضو گروهشان شوم و خوشبختانه این مهم میسر شد و تاکنون دارم در تئاتر شاگردی می‌کنم.

چه ویژگی در «سایه‌های بلند» آن زمان دیدید که تئاتر را در ذهنتان زنده کرد؟

در آن زمان برخلاف امروز، تئاتر در دل مردم بود. الان هم اگر از قدیمی‌ها سئوال ‌کنیم گروه نقاشان، به خاطر دارند که آنان یک گروهی بودند که تئاتر تخته حوضي کار می‌کردند. در آن زمان در محلات، سِن می‌زدند یا تو حیاط‌های بزرگ، روی حوض صحنه درست كردند و در ایام اعیاد، نمایش سیاه بازی اجرا می‌کردند. از بچگی این نوع نمایش‌ها را می‌دیدم اما اولین تئاترهايی که به‌روی صحنه دیدم، نمایش‌های «پاتوق» و «سایه‌های بلند» بود که به‌خاطر زنده بودن، نفس به نفس و چشم در چشم تماشاگر بودن این هنر ، تئاتر را در ذهن من شکوفا کرد.

اولین حضورتان بر صحنه تئاتر با چه نمایشی بود؟

نمایش«شادی باید» نوشته خانم امین و به کارگردانی علی آزادنیا بود که داریوش ارجمند هم استاد راهنمای این نمایش بود.

...و بعد از آن نمایش، بازیگری در شما جدی شد.

بله و تاکنون نمایش‌های بسیاری بازی کردم. مانند نمایش‌های«شادی باید»، «آسید کاظم»، «فرشته برف»، «ولدکشته»، «مستکبران تفلیند»، «شب بیست‌ویکم»، «رامرودی‌ها»، «خانات»، «مظلوم پنجم»، «بازینامه‌ باستان»، «ازاین ماز عبورم دهید» و چندین کار دیگر.

از چه سالی بازیگری در تلویزیون را تجربه کردید؟

در گذشته تلویزیون دو شبکه بیشتر نداشت و آن دو هم از ساعت 6 بعداز ظهر برنامه‌هایشان شروع می‌شد و تا 11شب ادامه داشت. طبعیتا فعالیت ما خیلی محدود بود ولی یادم می‌آید در همان اوايل پیروزی انقلاب در یک تله تئاتر به کارگردانی آقای توسلی بازی کردم و با استقبال زیادی روبه‌رو شد. در آن زمان هر نمایشی که قابل توجه بود، ضبط تلویزیونی هم می‌شد اما وقتی شبکه‌ها بیشتر شدند، فعالیت تصویری ما هم بیشتر شد.

آقای کریمی، شما هم بازیگری در تئاتر را تجربه کردید و هم بازیگری در قاب ‌تصویری. تفاوت این‌دو بازیگری را چگونه می‌بینید؟

جنس بازی در تلویزیون با بازی روی صحنه، بسیار متفاوت است. اگر شما به عنوان بازیگر بخواهید آنچه در دلتان می‌گذرد به‌روی صحنه بیاورید، باید با آن نقش زندگی کنید. چرا تمرینات یک تئاتر چند ماه به طول می‌انجامد. یعنی آن نقش باید در من بازیگر حلول پیدا کند تا بتوانم آن شخصیت را در خودم ایجاد کنم، اما در سینما این‌گونه نیست. بازیگری در سینما، لحظه است. بازیگر در صحنه تئاتر برای 400نفر بازی می‌کند و باید حس، حرکات و بیان آن‌قدر قوی باشد تا تمام تماشاگران داخل سالن با شخصیت تو همراه شوند اما در کار سینما آن نقش بازیگر را چند لحظه قبل از اینکه جلوی دوربین رود به او می‌دهند تا او آن ‌را بازی کند. حتی امکان دارد قبل یا بعد از داستانی که دارد بازی می‌کند را هم نداند. در کارهای تصویری خیلی از مراحل مانند تدوین بعد از بازی بازیگر انجام می‌شود اما در تئاتر هر فعالیتی صورت می‌گیرد توسط بازی بازیگر به نمایش گذاشته می‌شود.

شما برای بازیگری در تئاتر با فعالیت‌های تصویری تفاوت قائل هستید اما شما فکر می‌کنید بازیگران امروز تئاتر مشهد با این دومقوله و تفاوت‌هایش تخصصی برخورد می‌کنند؟

نه، برخوردشان به این مقوله بسیار غریزی و غیرتخصصی است.

یعنی کسی که دوره بازیگری را می‌گذراند ممکن است هم تئاتر و هم در تلویزیون بازی کند و هم در سینما.

... و حتی فرق این مقوله را هم نداند. متاسفانه بازيگر جوان ما با چند بار که مقابل دوربین قرار می‌گیرد، تئاتر و بازی به‌روی صحنه را فراموش می‌کند و حتی با آن برخورد بدی هم دارد.

فکر نمی‌کنید برخورد غیرتخصصی به دو مقوله بازیگری در تئاتر و سینما نشئت گرفته از آموزش تخصصی ما در این زمینه است؟

بله؛ این دو مقوله از هم جدا هستند و باید برای هرکدام آموزش جداگانه‌ای دید. همیشه به تئاتر از دید هنری نگاه می‌شود و با سینما از دید تجاری برخورد می‌شود. تهیه‌کننده‌ سینما ابتدا به تجارت فکر می‌کند و بعد به هنر می‌اندیشد. این تهیه‌کننده‌ که تجاری فکر می‌کند برای فروش فیلمش هیچ وقت به بازی بازیگر فکر نمی‌کند و بیشتر چهره برایش مهم است. چون هدف او گیشه است نه چیز دیگر.

همان‌طور که می‌دانید تئاتر مشهد به نسبت سینما‌یش رشد بیشتری داشته و پر‌افتخار‌تر و موفق‌تر عمل کرده است. اما بازیگران مشهد در دو راهی بازی در فیلم یا تئاتر -حتی اگر سطح کارگردان فیلم هم پایین‌تر باشد- بازی در فیلم را انتخاب می‌کنند، چون سینما را هنر فاخر‌تری می‌دانند. منشأ این نگرش اشتباه از کجاست؟

بله، این نوع نگاه اشتباه است اما این موضوع یک حُسنی دارد که امکان دارد من هم دست به چنین کاری بزنم. من وقتی به گذشته‌های هنری خودم نگاه می‌کنم می‌بینم از نمایش«خانات» که در زمان خود جریان‌ ساز بوده و افتخار بزرگی در سوابق هنری‌ام است، به‌جز دو عکس هیچ چیز ندارم اما فیلم‌های تمام فعالیت‌های تصویری‌ام موجود هست. به‌طور مثال کاری با نام«رنگ و نیرنگ» از تیمور قهرمان در اوايل انقلاب در صدا و سیما انجام دادیم و ضبط تلویزیونی شد وبعد از 30سال هروقت فیلم آن را نگاه می‌کنم خاطرات آن زمان برایم زنده می‌شود. بنابراین علاقه به هنرهای تصویري بیشتر است، چون ماندگاری بیشتری دارد.

شما جدا از فعالیت‌هایتان در صحنه تئاتر و هم در آثارتصویری، در زمینه نقالی و تعزیه‌خوانی هم فعالیت‌های بسیاری داشته‌اید.

من از دوران کودکی با نقالی آشنا بودم و از نزدیک پای قصه نقالان می‌نشستم اما چند سال گذشته كه تصمیم گرفتم به سمت نقالی بروم، به خاطر این بود که می‌دیدم وقتی برای بچه‌هایم قصه‌ای می‌گویم برایشان از مجموعه‌های تلویزیونی خیلی جذاب‌تر است و وقتی با دید تئاتر به این مقوله نگاه کردم، دیدم هر کسی شاید به زمینه‌های مختلف یک تئاتر بتواند یک جور نگاه کند اما به نقل نقال نمی‌توان چنين ذهنیتي داشت. چون هر کسی برای نقل تصاویر مختلفی خلق می‌کند. چون نقل زنده است. با توجه به گذر قرن‌ها باز هم می‌توانیم همراهی مخاطب را با آدم‌های شاهنامه ببینیم.

... و تعزیه؟

من در فعالیت‌های تعزیه احساس نیاز کردم. سن تمام تعزیه‌خوانان که امروز در این زمینه فعالیت می‌کنند، بالای 65 یا 70 است و همه‌شان در گروه‌های مختلف حضور داشتند اما الان از آن گروه‌ها چند گروه بیشتر باقی نمانده است. در این رابطه با برخی مسئولان هنری صحبت کردم که از این هنر بیشتر حمایت شود تا بتوانیم همین چند تعزیه‌خوان را حفظ کنیم. به هرحال توانستیم برای این گروه‌ها بودجه‌ای بگیریم و شهرداری هم حمایت کرد و اماکن اجرایی برایشان مهیا شد و الان 5گروه فعالیت می‌کنند. من حدود چهار سال است که تعزیه‌خوانی می‌کنم و به‌نوعی آن ‌را زکات بازیگری‌ام می‌دانم و بسیار هم از این هنر لذت می‌برم.

با توجه به اینکه شما سه نسل بازیگری سه دهه گذشته را دیده‌اید و از نزدیک در کنارشان بازی هم کرده‌اید، چه ارزیابی در این خصوص دارید؟آیا این وضعیت را روبه رشد می‌بینید؟

متاسفانه تئاتر به‌خاطر اینکه در خدمت دولت است، روبه‌رشد نیست. یعنی ما به لحاظ بیلان کاری داریم کاری در این حوزه انجام می‌دهیم. به‌خاطر اینکه بايد بودجه‌ای هزینه شود. با اين وجود ببينيد وقتی یک نمایش اجرا می‌شود، برای آن نمایش چقدر تماشاگر بلیت خریدند، نه اینکه بازیگر برای تماشای نمایشش کارت دعوت براي ديگران بفرستد. تا زمانی‌که تئاتر در جشنواره‌ها خلاصه و از مردم جدا شود نمی‌توانیم رشدی برایش متصور شويم، چه برسد بخواهیم برای وضعیت بازیگری‌اش نظری بدهیم. به هرحال در تئاتر هیچ چیز بی‌ارتباط با هم نیست.

به نوعی بازی بازیگر با استقبال تماشاگر ارتباط مستقیم دارد.

بله. من وقتی برای یک نمایش چند ماه تمرین می‌کنم و عرق می‌ریزم، طبیعی است که تمام تمركزم در زمان اجرا، تماشاگر بشود. شما ببینید چگونه یک بازیگر می‌تواند برای 15نفر بازی کند!؟

با این اوصاف در سال‌هایی که مردم در مقابل سالن‌های تئاتر صف می‌بستند وضعیت بازیگری در مشهد در سطح بالایی بوده است.

بله، وقتی نمایش «شب بیست و یکم» در ابتدای دهه60 اجرا می‌شد، مردم بلیت 5تومانی را به سختی تا حدود30تومان در بازار سیاه می‌خریدند یا برای تماشای نمایش«مرگ یزدگرد» هر شب بسیاری در پشت درهای بسته می‌ماندند. می‌خواهم بگویم بود و نبود تماشاگر در همه عناصر یک نمایش، موثر است و به‌طور حتم در بازیگر بیشتر از هرچیز تاثیر می‌گذارد. به‌طور مثال حتی نفس کشیدن تماشاگر بر حس بازیگر تاثیر می‌گذارد. دقیقا بازیگر همان خطیبی است که روی منبر قرار دارد و نگاه می‌کند به چشم مخاطب تا مطلبش را بگوید. یک بازیگر تئاتر ممکن است گفتگو‌هایش را از قبل حفظ کرده باشد و بداند چه می‌خواهد بگوید اما آن حسی که بالا و پایین می‌شود نسبت به آن تماشاگری است که با بازیگر همراه می‌گردد.

شما بازیگری در تئاتر امروز مشهد را چگونه می‌بینید؟

الآن سرعت در نظام هستی بسیار حاکم است. امیدوارم نسل جدید همانطور كه با این سرعت همراه مي‌شود، به‌مسائل پیرامونش بی‌اهمیت نگردد. یعنی وقتی می‌شنویم کسی به مدت یک هفته‌ نمایشنامه‌ای را ‌نوشته و بعد یک هفته تمرین هم آن‌را اجرا کرده است، تا حدی دلگیر و ناراحت می‌شوم و با خودم می‌گویم که اگر کار تئاتر این است پس ما تا کنون چه ‌کار می‌کردیم. ما داشتیم اشتباه می‌کردیم که چهار یا 5ماه تمرین می‌کردیم یا این‌ها دارند اشتباه می‌کنند که یک نمایش را با یک یا دوهفته تمرین به روی صحنه می‌برند؟

... و سخن آخر.

آرزوی موفقیت برای تئاتر ایران به خصوص تئاتر مشهد. همیشه تئاتر مشهد در تمام جشنواره‌ها بهترین بوده است اما متاسفانه در حال حاضر تا حدودی این مسئله کمرنگ‌تر شده که امیدوارم با تلاش هنرمندان تئاتر مشهد به جایگاه قبلی‌مان برگردیم.

هنوز هم مانند سال‌هاي اول...
نگاهي به نمايشنامه‌خواني و مسير طي‌شده‌اش در مشهد

هرچند سال‌هاست كم و بيش شاهد آثاري با عنوان نمايشنامه‌خواني در كشور هستيم اما به‌دليل گسترش بي‌حد و حصرش در چند سال اخير، بايد به جرئت آن را پديده دهه‌ هشتاد تئاتر كشور و بخصوص مشهد دانست.
اينکه اولين خوانش‌ نمايشنامه در مشهد و خراسان رضوي در چه‌ سالي و توسط چه کسي انجام شده، هيچ معلوم نيست ولي به‌زعم برخي صاحبنظران تئاتر، اولين جرقه‌هاي نمايشنامه‌خواني در مشهد در اولين دوره جشنواره نمايشنامه‌خواني از رمضان سال 1383رقم خورد و با استقبال بي‌نظير از سوي هنرمندان به‌خصوص تئاتر مشهد مواجه شد و نويد آن‌ را داد كه سال‌هاي با رونقي را به همراه داشته باشد.
اما از آن سال كه حدود 15 نمايشنامه در هنرستان تئاتر سينماي شمايل -كه موسسه خصوصي به‌شمار مي‌آمد- خوانش شد تا امسال كه هفت‌دوره از آن با متولي‌هاي مختلف برگزار شد، آثار مكتوب نمايشي بسياري قرائت گرديد. ابتدا اين 7دوره برگزاري جشنواره در سطح مشهد بود اما بعد از چند سال، گستره استاني پيدا كرد، هنرمندان جوان بسياري اين عرصه را تجربه كردند و آثار مكتوب بسياري را كه مجال اجراي آنان نبود، مورد خوانش قرار دادند. اغلب اين جوانان، فعاليت جدي در عرصه تئاترشان را با خوانش نمايشنامه آغاز كردند.

اين هنرمندان جوان كه اغلب هنرجو بودند تا هنرمند، در مسير جوياي‌نامي در عرصه‌ پر‌طمطراق تئاتر، بدون هيچ آگاهي از اين هنر به‌طور غريزي متني را انتخاب كردند، گروهي را تشكيل دادند و بدون هيچ اطلاعي، كاري توليد ‌كردند و در نهايت به‌ يك ‌نكته ختم شد؛ كلي آدم بي‌اطلاع از تئاتر يا بهتر بگوييم كلي آدم بي‌اطلاع از نمايشنامه و خوانش بدون اينكه بخواهند به خود زحمت بدهند و با اين هنر برخورد علمي كنند، بالا آمدند.
...حالا بعد از چند سال وقتي به عقب برمي‌گردم، 6دوره برگزاري جشنواره با دبيرهاي مختلف، صدها خوانش نمايشنامه، صدها آدم كه دوست دارند در بدنه تئاتر شهرشان سهم داشته باشند را مي‌بينم، اما بعد از گذشت 7سال هنوز هم مانند سال‌هاي گذشته به‌طور غريزي به سمت يك متن مي‌رويم. چون هنوز هم مانند سال‌هاي اول قرائت درستي از متن نداريم. چون هنوز هم مانند سال اول نمي‌دانيم چگونه با يك نمايشنامه برخورد كنيم. چون هنوز هم مانند سال‌هاي اول نمي‌توانيم به يك تحليل محتوايي اصولي برسيم. چون هنوز هم مانند سال‌هاي اول، غريزي و بدون منطق بازيگر را به سمت متن هدايت مي‌كنيم. چون هنوز هم مانند سال‌هاي اول هيچ تعريفي از كارگرداني نمايشنامه‌خواني نداريم. چون هنوز هم مانند همان سال‌هاي ابتدايي برگزاري جشنواره نمايشنامه‌خواني نمي‌دانيم نمايشنامه‌خواني چيست و خوانش اصولي يك متن بايد برچه اساسي شكل گيرد. چون هنوز هم مانند دوره‌هاي ابتدايي شكل‌گيري نمايشنامه‌خواني، تكليف اين هنر كه از گونه‌هاي هنر‌هاي نمايشي محسوب مي‌شود و يا از شاخه‌هاي ادبيات نمايشي، روشن نيست. برگزاري جشنواره كه در همان ابتدا با شعارهاي مختلف آموزشي، كارش را آغاز كرده، اكنون بدون در نظر گرفتن مباحث آموزشي به يك آمار دردناك تبديل شده است. چون هنوز هم مانند سال‌هاي اول فكر مي‌كنيم بعد از گذر 6 سال، زود است كه كنار هم بنشينيم و به آسيب‌شناسي اين هنر و رويدادش بپردازيم. چون هنوز هم مانند سال‌هاي اول بر اين نظريم كه در اين حوزه هيچ آسيبي وجود ندارد. چون هنوز هم مانند سال‌هاي گذشته فكر نكرديم ريشه اين گسترش روز‌افزون جوانان علاقه‌مند به نمايشنامه‌خواني چيست؟ چون هنوز مانند همان سال‌هاي گذشته خوشبين هستيم كه بدون هيچ برنامه و برنامه‌ريزي بلندمدتي، نمايشنامه‌خواني‌مان رشد خواهد كرد. چون هنوز مانند سال‌هاي اول به پيام و پيام‌هاي ريشه‌هاي موج جوانان نمايشنامه‌خوان فكر نكرديم. چون هنوز هم مانند سال‌هاي اول فكري به‌حال آناني‌كه با دلشان نمايشنامه مي‌خوانند نه با عقل‌ -يا بهتر بگوييم با فكرشان- نكرده‌ايم. چون هنوز هم مانند سال‌هاي اول هيچ‌ بستري براي آموزش يا فكري‌ كردن اين موج ايجاد نكرده‌ايم. چون هنوز هم مانند سال‌هاي اول فكر مي‌كنيم هنرجوي عشق سرعت در تئاتر مشهد را كه مي‌خواهد يك شبه ره صد ساله را طي كند، مي‌توانيم بدون ايجاد دغدغه يادگيري يا بدون به‌وجود آوردن آن، به كلاس‌هاي آموزش نمايشنامه‌خواني بكشانيم. چون هنوز هم مانند سال‌هاي اول، بر اين نظريم كه ايجاد فرهنگ يادگيري و همچنين احساس نياز به كسب مسائل آموزشي دردي از درد‌هاي جدول آماري تئاتر را برطرف نمي‌كند. چون هنوز هم مانند سال‌هاي اول، تئاتر ما تئاتر بي‌چيزي است. چون هنوز هم مانند همان سال‌هاي اول برگزاري جشنواره با اينكه حق مي‌دهيم كه جوانان حق دارند تئاتر كاركنند اما باز هم كيفيت را فداي كميت مي‌كنيم.
به هرحال «نمايشنامه‌خواني» هنر با اهميت و بسيار احساسي است. از اين منظر كه هدف اصلي آن برمبناي قرائت صحيح بوده است و باتوجه به اينكه مديران هنري و به‌خصوص تئاتري به مشكلات كيفي اين هنر واقف هستند اما هيچ‌گاه هيچ كنشي دربرابر اين مشكلات از خود نشان ندادند و هيچ كلاس آموزشي پيرامون «اكت‌خواني»، «قابليت‌هاي يك متن براي خوانش»، «ويژگي‌هاي يك اثر خوانشي» و ديگر مسائل علمي، به‌عنوان موضوعات اصلي نمايشنامه‌خواني برگزار‌نكرده‌اند. با بالابردن سطح سواد علمي هنرمندان اين عرصه نه‌تنها سطح كيفي آثار جشنواره بالا مي‌رود؛ بلكه سطح هنر نمايشنامه‌خواني هم بالا مي‌رود. چون تمام كساني كه در جشنواره‌هاي نمايشنامه‌خواني متقاضي شركت بود‌ه‌اند يا در اين رويداد حضور داشته‌اند، در طي سال در پاتوق‌ها و كانون‌هاي مختلف تئاتر در اين زمينه فعاليت مي‌كنند.

بنابراين با توجه رشد سريع نمايشنامه‌خواني و با وجود قدمتي 7ساله جا دارد، مسئولان نگاه جدي‌تري به مقوله آموزش اين هنر -كه حلقه مفقوده آن است- داشته باشند، هرچند امسال برگزاري كارگاه آموزشي با حضور استاد نصرا... قادري در حاشيه جشنواره هفتم به گوش مي‌رسد و اين مهم را بايد به فال نيك گرفت اما باز هم فقط برگزاري اين كارگاه براي هنر رو به رشد نمايشنامه‌خواني كافي نيست. پيشنهاد مي‌شود كه براي آثار راه‌يافته به جشنواره، شوراي مشورتي تشكيل شود. يك شوراي فني و علمي كه به نمايشنامه‌خواني آگاهي كامل داشته باشد.
به هرحال در هفتمين سال برگزاري اين جشنواره، اميدواريم -به تقدس اين عدد –نمايشنامه‌خواني‌مان علمي شود تا در اين زمينه هم در كشور حرفي براي گفتن داشته باشيم.

كارگاه آموزش نقد تئاتر در مشهد


كانون منتقدان تئاتر مشهد از اجراي برنامه‌هاي مختلفي در هفتمين جشنواره نمايشنامه‌خواني خبر داد.

مسول كانون منتقدان انجمن نمايش مشهد گفت: هيئت منتقدان اين جشنواره متشكل از فرشيد تمري، رئوف دشتي و جواد اشكذري علاوه بر بررسي آثار، آراء خود را در مراسم پاياني اعلام مي‌كنند.

جواد اشكذري افزود: در حاشيه اين جشنواره براي بالابردن سطح سواد منتقدان تئاتر مشهد، كارگاه آموزشي نقد تئاتر در روزهاي 16، 17 و 18 شهريورماه در مجتمع فرهنگي هنري امام رضا(ع) برگزار مي‌شود.

او ادامه داد: در اين كارگاه‌ها نصرا... قادري، رئيس كانون ملي منتقدان تئاتر كشور و عضو كانون منتقدان جهاني نظرات كارشناسي خود را به 15 منتقد تئاتر مشهد بيان مي‌كند.

مسئول كانون منتقدان تئاتر مشهد در ادامه از برگزاري نشست تخصصي  نقد خبر داد و گفت: در يكي از شب‌هاي برگزاري جشنواره نشستي را با عنوان«نقدي به نقد تئاتر معاصر ايران» با حضور محمد مداح حسيني خواهيم داشت.

برگزاري‌جشنواره‌هفتم‌نمايشنامه‌خواني‌درمشهد

هفتمين جشنواره استاني نمايشنامه‌خواني از 15 تا 19 شهريور ماه ( بعد از افطار) در مجتمع فرهنگي هنري امام رضا(ع) برگزار ‌مي‌شود.

دبير جشنواره گفت: در اين دوره از جشنواره 80 متن از سراسر استان به دبيرخانه جشنواره رسيد كه بعد از بازخواني توسط عباس جانفدا، رئوف دشتي و سيد جواد اشكذري، 38 تاييد شدند.

رضا صابري افزود: حدود 28 متن در مرحله بازبيني توسط محمد ملتجي، حجت طباطبايي و رئوف دشتي در روزهاي 11 تا 13 شهريورماه در سالن اجتماعات مجتمع فرهنگي هنري امام رضا(ع) انجام مي‌گيرد.

وي بابيان اينكه‌  10 تا 15 نمايشنامه در اين دوره مورد خوانش قرار خواهد گرفت، گفت: جشنواره امسال در دو بخش متون خارجي و چاپ شده ايراني و نيز متون بومي (بخش جايزه ويژه رضا صابري) برگزار مي‌شود.

صابري در‌خصوص بخش نمايشنامه‌هاي بومي گفت: اين بخش براي اولين بار و در حمايت نويسندگان مشهد واستان راه‌اندازي شده‌ است.

وي همچنين از برگزاري كارگاه آموزشي «تحليل نمايش و نمايشنامه نامه‌نويسي» خبرداد و در ادامه خاطر نشان كرد: نصرا.. قادري از اساتيد به‌نام تئاتر كشور است كه آثار بسيار ارزنده‌اي در زمينه نويسندگي و كارگرداني تئاتر دارد.

دبير جشنواره هفتم نمايشنامه‌نويسي اضافه‌كرد: اين جشنواره در شب عيد فطر در طي مراسمي برگزيده‌گان خود را در بخش‌هاي مختلفي چون نويسندگي، كارگرداني، بازيگري مرد، بازيگري زن، اكت‌خوان، موسيقي و پوستر و بروشور اعلام مي‌كند.

صابري اعضا هيئت داوري جشنواره را قطعي ندانست و در ادامه گفت: به‌طور حتم دو داور از استان و يك داور از تهران در تركيب داوري جشنواره حضور خواهند داشت كه به‌احتمال زياد نصرا... قادري باشد.

او در پايان تصريح كرد: تمام آثار توسط منتقدان و كارشناسان كانون منتقدان انجمن هنرهاي نمايشي مشهد نقد و بررسي مي‌شوند و اين كانون در مراسم پاياني آراء خود را اعلام خواهد كرد.

چند خبر كوتاه از تئاتر  و سينماي مشهد

تاييد 38 متن در جشنواره نمايشنامه خواني

مرحله بازخواني جشنواره نمايشنامه‌خواني به اتمام رسيد و از ميان متون ارسالي به دبيرخانه جشنواره تاكنون نمايشنامه‌هاي «خداي كشتار» از ياسمينا رضا، «سايه‌هاي بلند» از رضا صابري، «هرگز كسي اينگونه فجيع» از سيد امير رستگار، «پروانه بر ناقوس» از فارس باقري، «راه بندان» از اسماعيل بايگي، «اياس» رضا صابري، «بر پهنه دريا» از اسلاور ميرژوك، «خانه من اينجاست» از علي پورعيسي، «تله و يزيون» از عبدالحي شماسي، «گشتن گربه‌ي بابا فونتن» از مهدي بهشتي‌نسب، «يك شب ديگر بمان سيلويا» از چيستا يثربي، «پاپا نوئل و دست‌هاي يخ زده من» از حسين مهكام، « حكايت طبيب اجباري» از احسان اميرپور، «روياي يك شب تابستان» از حسين نصرآبادي، «سعادت لرزان، مردمان تيره روز» ازعلي‌رضا نادري، «خرس» از آنتوان چخوف، «مرد عوضي و زن» از اياكونوس كامبانليس، «منهاي دو» از ساموئل بنشتريت، «عشق لرزه» ازامانوئل اشميت، «چه پائيزي دلت نسوزد...» از جلال شهباز‌نژاد، «مامانو حدس بزن» از صحرا رمضانيان، «آگرا نديسمان» از حامد امان‌پور، «تو رو خدا نگران نباش»از سيد عبدالحسين نقوي، «مترسكي روي آب»از الهه پوراحمدي، «يك نفر كه خواست نامش فاش نشود» از امير حسني‌زاده، «ديروز امروز، فردا...ساعت...» ازعلي عامل منيريان و عفت امام‌وردي، «پوكه» از مژگان سلطاني، «بي‌شير و شكر» از حميد امجد، «الف» از اسماعيل بايگي، «حفره روباه» از حامد امان‌پور، «رستگاري در شب دور» از طلا معتضدي، «شب بخير جناب كنت» از اكبر رادي، «عروسك» از مهدي ضياء چمني، «كجا گمت كردم؟»از كامران شهلايي، «بدون خداحافظي» از نغمه ثميني، «ساحل» از سيد مهدي شجاعي و «درحال كندن پوست پياز» از آرمان طيران و « اپراي پياز» از فاطمه زهرايي مورد تاييد قرار گرفت.

اين آثار توسط محمد ملتجي، حجت طباطبايي و رئوف دشتي  از فردا پنجشنبه بازبيني مي‌شود.

راه‌اندازي سامانه هشتمين خورشيد

گردهمايي اولين سالگرد درگذشت هنرمند پيشكسوت سينما امير قويدل با حضور بسياري از هنرمندان، روزنامه‌نگاران، نويسندگان و شعرا و مديران فرهنگي و هنري خراساني مقيم پايتخت در مسجد جمكران برگزار شد.

در اين مراسم كه بيشتر سينماگران خراساني تشكيل مي‌دادند، چهره‌هايي نظير مهدي كلهر، رضا كيانيان، سعيد سهيلي، محمد حسين نيرومند، غلامر‌ضا موسوي، احمد كاوري، محمد خزايي، روح الله شمقدري، داود كيانيان، مهدي صباغي، ناصر علاقه‌مندان، محمد برومند، رضا شكري، علي صالح آبادي ، محمود اكرامي، سيد مهدي طباطبايي‌ن‍ژاد  حضور داشتند.

همچنين در حاشيه اين مراسم سامانه اطلاع رساني مجمع هنرمندان خراسان با نام هشتمين خورشيد افتتاح شد. در اين سامانه كه از طريق تلفن همراه فعال مي‌شود، تمام اطلاعات مجمع هنرمندان خراسان و ارتباط بين اعضا به‌صورت آنلاين برقرار مي‌شود.

گفتني است؛ مجمع هنرمندان خراسان در سال 1380 به همت جمعي از هنرمندان مطرح و با سابقه خراساني با هدف همبستگي و همياري اهالي فرهنگ و هنر خراسان و اعتلاء و اشاعه فرهنگ غني اين خطه از كشور در تهران تشكيل شد و امير قويدل رئيس هيات مديره اين مجمع بود.

آغاز فيلمبرداري«سرزمين چه سرسبز بود» در مشهد

فيلم سينمايي «سرزمين من چه سرسبزبود» به كارگرداني و تهيه‌كنندگي اصغر نصيري امروز در مشهد جلوي دوربين مي‌رود.

اصغر نصيري در اين رابطه گفت:  تمام صحنه‌هاي فيلم در اين روستا جلوي دوربين خواهد رفت و فيلم به صورت HD تصويربرداري خواهد شد و قصد دارم آن را به 35 ميلي‌متري تبديل كنم و در جشنواره فيلم فجر به نمايش درآورم.

وي ادامه داد: براي ضبط صحنه‌هاي فيلم نياز به روستايي دست نخورده و با بافت قديمي داشتيم كه پس از بازديد از روستاهاي مختلف در اطراف تهران، اصفهان، گيلان و مازندران توانستيم روستايي در اطراف مشهد را با فضايي مناسب و قدمتي بالا بيابيم.

«سرزمين من چه سرسبز بود» توسط علي عبدالعلي‌زاده و در نقد خرافات نوشته شده است، فيلم داستان دختري به نام سارا را روايت مي‌كند كه پس از مرگ مادرش با نامادري‌اش نمي‌تواند زندگي كند و به روستاي مجاور رفته و ازدواج مي‌كند. با ورود او به روستا زن رمال و فالگير روستا او را رقيب خود احساس مي‌كند و دردسرهايي براي او ايجاد مي‌كند...

در اين فيلم رحيم نوروزي، حسين خاني‌بيك، مرتضي ضرابي، فريده دريامج، ساقي زينتي، دنيا منصوبي نقش‌هاي اصلي فيلم را برعهده دارند و علي عظيم‌زاده به‌عنوان مدير تصويربرداري، طراح صحنه و لباس به‌عنوان افشين ايل‌بيگيان، رحيم مهدي‌خاني به‌عنوان طراح گريم، ناصر اسماعيل‌زاده به‌عنوان برنامه ريز و دستيار اول كارگردان، اميد نصوحي، حسين حسيني و بهروز بابانژاد به‌عنوان گروه توليد و ساقي زينتي به‌عنوان منشي صحنه فعاليت مي‌كنند.

مجوز ساخت  ۹فيلم در مشهد

رئيس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامي مشهد مقدس از صدور مجوز براي 9 فيلم  از ابتداي سال جاري در مشهد خبرداد.

محمد كاظم دبيري با بيان اين مطلب اظهار داشت: فيلم‌هاي «سرزمين من چه سرسبز بود» به كارگرداني اصغر نصيري، « ياس هاي پنهان» به كارگرداني ناصر روئين‌تن ، «تصوير آخر» به كارگرداني مهدي‌آب‌بر مجوز فيلمبرداري در سطح شهر را اخذ كردند.

وي افزود: تله فيلم «بازگشت» به كارگرداني سيد حسن داوودي، «تاريخچه تئاتر مشهد» به كارگرداني محمد رضا نجيب جلالي، فيلم «فرشته مهربان» به كارگرداني محمد باقر خسروي و«شور شيرين» به تهيه كنندگي ابراهيم اصغري، تله فيلم‌هاي «بازگشت» به كارگرداني سيد حسن داوودي و «بوم رنگ» به كارگرداني اشكان ضيايي و فيلم مستند «گوزن» به كارگرداني سيد محمد رضا رئيس الساداتي در اين شهر كليد خورد .

وي در خصوص فيلم نامه هاي ارسال شده از ابتداي سال گفت:  43 فيلم نامه به اين اداره ارسال شده است كه از اين تعداد 12 فيلم‌نامه پس از بررسي‌هاي انجام شده مجوز اخذ نموده و مابقي آن در مرحله صدور و بازنويسي است .

جشنواره فيلم هشت کلید خورد

جشنواره فيلم هشت با چهار بخش ويژه درمشهد کلید خورد.

محمد كاظم دبيري رئيس اداره فرهنگ وارشاد اسلامي مشهد مقدس در نشست مطبوعاتي گفت: جشنواره فيلم هشت در بخش موضوع آزاد و چهار بخش ويژه برگزار مي‌شود.

وي اظهار داشت: با توجه به اينكه در سال گذشته به هنرمندان سينما وعده برگزاري جشنواره فيلم در مشهد داده شده بود اين جشنواره به همت موسسه توسعه سينمايي فارابي خراسان و مشاركت مديريت امور هنري شهرداري مشهد مقدس ، بنياد شهيد استان خراسان رضوي سازمان ميراث فرهنگي صنايع دستي و گردشگري استان، روزنامه شهرآرا  هفته نامه نخست برگزار مي شود .

دبيري ادامه داد: جشنواره فيلم هشت بستر مناسبي براي ارزيابي و آسيب‌شناسي آثار و افق پيش روي فيلم مشهد خواهد بود.

در ادامه اين مراسم مهدي مسگران دبير جشنواره فيلم هشت اظهار داشت : در بخش ويژه اين جشنواره محورهاي مشهد شهري كه دوست مي‌دارم‌، ايثار و شهادت ودفاع مقدس‌، مفاهيم قرآني‌، فرهنگ منور رضوي‌، عفاف و حجاب‌، ميراث فرهنگي و گردشگري و صنايع دستي خراسان رضوي است.

وي در خصوص چه فيلم‌هايي در جشنواره مي‌توانند حضور داشته باشند گفت : فيلم‌هاي كوتاه از دو دقيقه تا حداكثر 50 دقيقه اي با موضوع داستاني يا مستند و با رويكرد فيلم حرفه اي در اين جشنواره مي‌توانند حضور يابند.

وي اعلام كرد:  فیلم‌های منتخب در قالب دی وی دی  به دبيرخانه عرضه خواهد شد و همچنين رايزني هاي انجام شده در خصوص پخش فيلم هاي منتخب از يكي از شبكه‌هاي تلوزيوني خبر داد.

مسگران درباره زمان دريافت آثار گفت : اختتامیه مسابقه، روز 6 آبان ماه سال جاري است كه با توجه پيش بيني‌هاي لازم اعلام نتايج شوراي بازبيني 25 مهرماه و برگزاري جشنواره 1لغايت 5 آبان ماه در يكي از سالن هاي سينماي مشهد مي‌باشد.

او همچنين  در خصوص هيات داوران گفت : در اين جشنواره تعدادي از كارشناسان و كارگردانان برجسته مشهدي و تهراني حضور خواهند داشت .

گفتني است : بيرخانه اين جشنواره مجتمع فرهنگي وهنري امام رضا (ع) موسسه توسعه سينمايي فارابي خراسان مي باشد.

روايتي نو از يك قصه قديمي!

گزارش پشت‌صحنه نمايش «عليمردان‌خان» از هادي نوري

نبض تئاتر اين روزهاي مشهد بي‌شك در مجتمع فرهنگي و هنري امام رضا(ع) واقع در پارك ملت مي‌زند. در كنار اجراي عمومي نمايش‌ها، چندين نمايش نيز آخرين مراحل تمرين و آماده‌سازي خود را در سالن‌‌‌هاي مختلف اين مجتمع سپري مي‌كنند.

در پي يكي از همين نمايش‌هاي در حال تمرين كه «عليمردان‌خان» هادي نوري باشد به نمازخانه مجتمع فرهنگي و هنري امام‌رضا(ع) هدايت شدم و يادم بود كه پيش‌تر و در كودكي‌‌ام قصه «عليمردان‌خان» را با صداي هنرمند قديمي كشورمان، مرتضي احمدي شنيده بودم؛ يك اجراي صوتي كه در آن مي‌فهميدي «داشت عباس‌قلي خان پسري/ پسري بي‌ادب و بي‌هنري/ اسم او بود عليمردان‌خان....» اما «عليمردان‌خان» هادي نوري كمي فرق مي‌كند، چراكه در برابر نام عباس‌ جانفدا عنوان نويسنده نمايش‌نامه آمده است. نويسنده اين مسئله را خاطرنشان مي‌كند كه داستان هماني نيست كه فكر مي‌كنيد يا شنيده‌ايد. در اين نمايش عده‌اي بازيگر دوره‌گرد براي جشني دعوت شده‌اند كه با كمي تاخير به آنجا مي‌رسند. ابتدا قصد اجراي نمايش سياه‌بازي دارند اما از آنجايي كه مجلس ختنه‌سوران است و نام پدر بچه هم عباس‌قلي، تصميم به اجراي قصه عليمردان‌خان مي‌گيرند و بازيگران هر كدام نقشي به عهده دارند و نمايش در همين فرم ادامه پيدا مي‌كند.

وارد نمازخانه مي‌شوم. همه اعضاي گروه آمده‌اند و آماده براي تمرين. هادي نوري در حلقه بازيگرانش توضيحاتي مي‌دهد تا انسجام تمرين حفظ شود.

عباس جانفدا را كه سواي ديگران مشغول انجام كاري است به صحبت مي‌گيرم و درباره نگارش متن «عليمردان خان» مي‌پرسم.

او دغدغه و ايده نوشتن نمايش‌نامه اين كار را مربوط به 3سال پيش مي‌داند و مي‌گويد: دوست داشتم خودم اين ايده را به صحنه ببرم تا اينكه اسفند 88آقاي نوري پيشنهاد نوشتن يك نمايش‌نامه را به من داد و قرعه اجراي اين نمايش به نام او خورد. متن اوليه را اواخر فروردين امسال نوشتم و خردادماه هم بازنويسي‌اش را انجام دادم.

كارگردان مشهدي تئاتر ادامه مي‌دهد: از آنجا كه همراه تمرين گروه نمايش بوده‌ام با توجه به قابليت‌هاي بازيگران بعد از شروع تمرينات يك بازنويسي مجدد نيز روي كار انجام داده‌ام.

وي همچنين در مورد تفاوت نمايش‌نامه‌اش با قصه معروف آن توضيح مي‌دهد: قصه قديمي خاص كودكان بود اما در متن فعلي مخاطب ما خانواده است يعني مباحث تربيتي هم براي والدين و هم براي فرزندان در قالب طنز مطرح مي‌شود.

جا نفدا مي‌افزايد: به قصه عليمردان‌خان يك نگاه امروزي داشته‌ام؛ بخش‌هايي از اشعار اجراي صوتي قصه در نمايش ما حضور دارد اما مشخصا اتفاقات نمايش «عليمردان‌خان» در متن آن قصه قديمي نيست.

صحنه در حال تمرين، حرف‌هاي جانفدا را كمي توضيح مي‌دهد. سروصداهاي اضافي مدتي است خوابيده و عباس نكويي در نقش پدر يا عباسقلي‌، منتظر گروه نمايشي است كه قرار شده براي جشن ختنه‌سوران فرزندش بيايند.

اصغر لشگري، علي آزادنيا، خسرو نايبي‌فر، علي جوانمرد و چند جوان ديگر هم‌صدا مي‌خوانند «بازيگر سياريم و دور كوچه‌هايم/ ما چشم به دنيا و زر و سيم نداريم

ما اهل وفا/ اهل صفا / مرد خداييم

آي هوار و آي هوار و آي هوار/ آي خبر كن تو ما رو»

مرد صاحب‌خانه (نكويي) با تشويش مي‌پرسد «كجا بودين؟» خسرو نايبي كه با عنوان اسمال سيا سردسته گروه نمايش است پيش مي‌آيد و عذر مي‌طلبد و مي‌گويد «الان شروع مي‌كنيم» و اين جمله را رو به تماشاگراني كه نيستند، مي‌گويد.

افراد خيلي سريع شكل اجراي نمايشي سياه‌بازي را به خود مي‌گيرند و كمي هم اجرا مي‌كنند تا اينكه لشكري مي‌گويد: بابا ختنه‌سورانه، يه نمايش بچه‌گونه بازي كنيم، اين چيه؟!

گروه بازيگر به شور دور هم جمع مي‌شوند و نتيجه مي‌گيرند كه نمايش عليمردان‌خان را بازي كنند. تماشاگر اين مسئله را از هم‌صدايي در گفتن «عليمردان‌خان» متوجه مي‌شود.

«تمام» ؛ اين كلمه تمرين گروه را متوقف كرده و هادي نوري را به عنوان كارگردان روبه‌روي من مي‌نشاند تا پس از احوالپرسي و تعارف چاي، لابه‌لاي سر كشيدن استكانش برايم از نمايش «عليمردان‌خان» بگويد.

او مي‌گويد: با توجه به اينكه حدود هشت‌سال كار نكرده بودم، در هم‌فكري با دوستان تئاتري‌ام و با توجه به فضاي جامعه و كارهاي موجود تصميم گرفتيم يك نمايش شاد و طنز به صحنه ببريم؛ چراكه نياز جامعه امروز همين نمايش‌ها هستند.

وي هدف اصلي نمايش را اجراي عمومي عنوان مي‌كند و مي‌افزايد: با توجه به نگاه دخيل در انتخاب متن و موضوع نمايش به هيچ جشنواره‌اي فكر نمي‌كرديم. با مطرح شدن طرح دومين دوسالانه تئاتر مشهد و اينكه اهداف اين طرح اجراي تئاتر براي مردم است، به علت نزديكي اهداف‌مان تصميم به حضور در دومين دوسالانه تئاتر مشهد نيز گرفتيم.

نوري ادامه مي‌دهد: تاكنون 80درصد نمايش آماده است و بازبيني اوليه توسط كارشناسان انجمن هنرهاي نمايشي مشهد انجام شده و 20درصد باقي‌مانده به طراحي لباس‌ها توسط عصمت باقرپور و بازبيني نهايي از سوي شوراي نظارت بر نمايش استان براي صدور مجوز نمايش برمي‌گردد.

وي در ادامه تصريح مي‌كند: در گذشته به خاطر جشنواره‌زدگي هنرمندان از جشنواره‌ها دوري مي‌كردم چون مردم فراموش‌شده بودند در حالي كه اصل تئاتر براي مردم است. خواهش من از هنرمندان، پرهيز از چنين نگاه‌هايي است.

اصغر لشگري كه علاوه بر مشاور كارگرداني در نقش عليمردان نيز بازي مي‌كند، انتخاب خود را به فرم اجراي نمايش مربوط مي‌داند و مي‌گويد: گروه ما در اجراي چنين نمايش‌هايي سابقه درخشاني دارد و به پيشنهاد دوستان، اين نقش به من داده شد وگرنه موي سپيد من اجازه اين كار را نمي‌داد. از طرفي سال‌ها پيش در معيت استاد آزادنيا نقش «حسني» را بازي كردم كه فكر مي‌كنم موفقيت آن نقش هم در انتخاب من به عنوان عليمردان بي‌تاثير نباشد.

او همچنين نمايش را منحصر به جشنواره‌‌اي خاص نمي‌داند و مي‌افزايد: اين نمايش در هر زماني مي‌تواند اجرا شود از همين رو سعي مي‌كنيم بيرون از دوسالانه نيز اجراهايي داشته باشيم. نمايش علاوه بر طنز بودن يك‌سري مسائل آموزشي را نيز عنوان مي‌كند. از همين رو به‌طور حتم تماشاگر خوشش خواهد آمد.

علي آزادنيا هم كه در نزديكي ما نشسته مي‌گويد: به عقيده من، متن اصلي قصه عليمردان‌خان زياد جنبه تربيتي ندارد و فقط با فضاسازي و موسيقي پيش مي‌رود. معتقدم اگر قرار باشد به‌ كودكان آموزشي بدهيم بايد در قالب شادي و بازي باشد، اما كارهاي هرازگاهي و هر كسي اين روزها كه با توسل به چند شعر و يك كيبورد در مهدكودك‌ها اجرا مي‌شود آسيب‌هاي جدي به هنر و كودك مي‌رساند و بايد از آن‌ها جلوگيري شود.

آزادنيا به همراه لشگري به جمع گروه بازمي‌گردند تا تمرين بخشي از نمايش را به عنوان «بازار شايعه» شروع كنند. تمام بازيگران به نقش‌ها مسلط هستند و نيازي به نمايش‌نامه ندارند تا ديالوگ‌هاي‌شان را بگويند.

هادي نوري و ريحانه سودمند (منشي صحنه) سمت حركت بازيگران و لحظه ورودشان به صحنه را مشخص مي‌كنند. صحنه شلوغي است، مثل بازار يك شهر. در اين صحنه تقريبا تمام بازيگران نمايش حضور دارند و گوشه‌اي از صحنه را جمع مي‌كنند؛ علي جوانمرد، مهري شمس، مرجان حسين‌زاده، سپيده كلالي، مينا معصومي،‌ الناز سرنوبه، سحر اعظمي، شيما علي‌دادي، مهديه بني‌اسد و مريم فراجردي، همه به نوبت به وسط صحنه‌اي مي‌آيند و هر كدام شايعه‌اي پيرامون بچه‌دار نشدن عباس‌قلي‌خان زمزمه مي‌كنند و مي‌گذرند. اين صحنه نيازي به راوي ندارد و فرصتي پيش مي‌آورد تا گفتگوي كوتاهي هم با خسرو نايبي‌فر داشته باشم كه در اين نمايش نقش اسمال‌سيا، حكيم، معلم و راوي را بازي مي‌كند.

نايبي‌فر در خصوص حضورش در اين نمايش مي‌گويد: راوي پل ارتباطي بازيگر و تماشاگر است. جاهايي در نمايش حضور دارد و اين حضور از نظر بازيگر ديده نمي‌شود اما تماشاچي آن را مي‌بيند. بنا به نياز صحنه يا پيش‌زمينه، قصه يا ادامه آن را مي‌گويم و توجهات را به داستان جلب مي‌كنم.

اين هنرمند پيشكسوت تئاتر روي نقش آموزشي اين نمايش تكيه مي‌كند و مي‌افزايد: اين نمايش يك كار آموزشي است هم براي كودكان هم براي والدين. هميشه گناه يك اشتباه را به گردن كودك مي‌اندازيم، در حالي كه اين يك نگرش اشتباه است. كودك در هر فضايي كه قرار بگيرد همان‌طور هم رشد مي‌كند.

تمرين صحنه پيش به پايان رسيده و براي صحنه‌ تازه‌اي به روايت نايبي‌فر نياز است. كار من هم تمام شده و بايد بروم. از گروه جدا مي‌شوم و خاطرم هست كه در گزارشم بنويسم اين نمايش همراه با آهنگ‌هايي از مهدي حسيني بعد از ماه مبارك رمضان اجراي عمومي خواهد داشت.

تصاويري از پشت صحنه نمايش «عليمردان خان» http://photo.shahrara.com/up/gallery/500/7283065e8d76ea.jpg

http://photo.shahrara.com/up/gallery/500/0f11d62fc1e9ea.jpg

http://photo.shahrara.com/up/gallery/500/ca7572a3b4a8e1.jpg

http://photo.shahrara.com/up/gallery/500/0889e82cc437b8.jpg

http://photo.shahrara.com/up/gallery/500/890a434cd46350.jpg

http://photo.shahrara.com/up/gallery/500/d7a42191ddfca0.jpg

http://photo.shahrara.com/up/gallery/500/6e9138e0b76516.jpg

http://photo.shahrara.com/up/gallery/500/e672cd8a2836ce.jpg


برگزاري دوسالانه نشانگر رشد و نمو تئاتر مشهد است

رضا حسيني،عضو شوراي فني دوسالانه تئاتر مشهد گفت:‌ برگزاري اين جشنواره كه تمامي عرصه هاي هنري استان را تحت تاثير قرار داده است ،نشانگر رشد و نمو تئاتر خراسان رضوي است .

وي در گفتگو با روابط عمومي معاونت فرهنگي واجتماعي شهرداري مشهد اظهار داشت :‌ ويژگي شاخص جشنواره امسال به روي صحنه رفتن نمايش‌هايي است كه تاكنون امكان اجرا نداشتند و براي اولين بار در صحنه نمايش تئاتر دو سالانه به اجرا در آمده‌اند .

آثار حاضر در دومين دوسالانه تئاتر مشهد با در نظر گرفتن جنبه‏هاي فني، ارزشي و محتوايي از ميان بيش از 20 نمايش متقاضي حضور در دوسالانه انتخاب شده‏اند. شوراي فني (رضا صابري، مهدي خاتمي و رضا حسيني) با توجه به پيشنهاد اداره كل فرهنگ و ارشاد خراسان رضوي توجه ويژه‏اي به نمايش‏هاي توليد شده در سال 89 داشته است.

عضو شوراي فني دوسالانه تئاتر مشهد گفت:‌در دوره ي گذشته تنها سالني كه به اجراي تئاترها اختصاص داشت سالن شهيد هاشمي نژاد مشهد بود كه به دليل مسافت زياد بسياري از علاقه مندان فرصت حضور پيدا نكردند.

وي ادامه داد: امسال سالن جديد الاحداث مجتمع فرهنگي هنري امام رضا (ع) نيز به اجراي نمايش‌ها اختصاص پيدا كرد و باعث شد تا جمع كثيري از علاقمندان امكان حضورو تماشاي نمايش ها را داشته باشند .

اين كارشناس تئاتر، ديگر ويژگي دوسالانه تئاتر امسال را برگزاري جلسات نقد و بررسي پس از اتمام هر نمايش ذكر كرد و گفت:‌ دوسالانه امسال رقابتي نيست و عرصه حضور هنرمندان مشهدي است و امكان اجراي نمايش ها را براي جوانان ، مبتديان و پيشكسوتان فراهم كرده است .

چند برش ساده از زندگي؛ همين

نقد نمایش «به‌خاطر خواب من، سرباز» به کارگردانی علی‌رضا اسدی

یکم: وقتی تاریخ اغلب کشورهای دنیا را بررسی می‌کنیم، به جنگ‌های کوچک و بزرگ بسیاری برمي‌خوريم که آثار عمیقی بر بدنه تاریخ هنر جهان برجا گذاشته‌اند. بزرگ‌ترین این جنگ‌ها را می‌توان جنگ‌های جهانی اول و دوم دانست. این جنگ‌ها بر بیشتر کشورهای اروپایی و تا حدودی بر آمریکا نیز تاثیر گذاشته و تاریخ هنر و به‌خصوص تئاتر آ‌ن‌ها را دگرگون ساخته‌اند.

در این‌سال‌ها همواره تئاتر، دو روش «بیان مستقیم اتفاقات و حوادث جنگ»و «بیان مسائل و مصایب ناشی از جنگ» را برای بیان وقایع جنگ انتخاب کرده است.

بنابراین هنر جنگ الزاماً توجه خود را مستقیم به‌حوادث جنگ معطوف نمی‌کند؛ هرچند طبیعی است که در سال‌های نخستین پس از پایان هر جنگ، آثار این حوزه، مستقیم به جنگ معطوف شود؛ اما هرچه فاصله زمانی بیشتر می‌شود مسائل ایجاد شده حاصل از جنگ که ارزش و اهمیت آن‌ها کمتر از خود جنگ نیست، توجه نویسندگان را به خود بيشتر جلب می‌کند و اتفاقاً بیشتر مورد توجه مخاطبان قرار می‌گیرد. این نکته درباره ادبیات نمایشی دفاع مقدس ما نيز صدق می‌کند.

تفاوت جنگ‌های مختلف با یکدیگر عاملی است که می‌باید از چشمان تیزبین هنرمندان پنهان نماند؛ چرا که در این تفاوت‌ها، ویژگی‌هایی است که تحلیل آن کمک شایانی به ادامه روند تولید نمایشنامه مقاومت خواهد کرد. تئاتر مقاومت در ایران از همان روزهای آغازین جنگ شکل گرفت و تا کنون نیز ادامه دارد.

آثار نمايشي، جنگ ايران و عراق را تنها به عنوان يك جنگ، بهانه‌اي براي بيان موضوعات ديگر قرار داد و در واقع از آن تنها به عنوان يك موقعيت نمايشي استفاده كرد و از زواياي مختلف به آن نگريست- كه در آن فقط خود جنگ مسئله است- ولي نمي‌توان وارد بحث محتوايي آن شد و از ارزش‌ها و ازخودگذشتگي‌هاي اين نبرد نابرابر نگفت و از منظر دفاع مقدس به آن نگاه نكرد. از همين رو تئاتر جنگ، مفهومي كلي است كه در سراسر جهان مي‌توان نمونه‌هايي از آن‌ را يافت. آثار نمايشي برگرفته از جنگ‌هاي جهاني، جنگ ويتنام، جنگ كره و... اما تئاتر دفاع مقدس- كه مي‌تواند عضوي از تئاتر جنگ باشد- نگرشي متفاوت به نبردي متفاوت است و مسلما آثاري كه با اين نگرش خلق شوند ويژگي‌هاي خاص خودشان را خواهند داشت.

در تئاتر امروز باید با علم به محتواي هريك از اين واژگان -تئاتر جنگ، تئاتر مقاومت و تئاتر دفاع مقدس- دست به انتخاب بزنيم و بدانيم از هريك از اين عناوين چه انتظاري داريم و از استفاده سطحي از واژگان بپرهيزيم.

http://photo.shahrara.com/up/gallery/500/8e792f87063af6.jpg

دوم: جنگ سرشار از موقعیت است که نمایشنامه‌نویس جنگ می‌تواند به راحتی برای خلق اثری در خور توجه از آن‌ها استفاده کند. نویسندگان هوشمند‌تر، موقعیت‌هایی انتخاب می‌کنند که بیشترین دغدغه را نسبت به آن دارند و این دغدغه ذهنی را با نیکوترین ترجمه به زبان دراماتیک تبدیل و درنهایت عرضه می‌کنند و مانند هرگونه تئاتری دیگر درنهایت تماشاگران، نیک و بد اثر را به قضاوت خواهند نشست.

مهدی نصیری با نمایشنامه «به خاطر من، سرباز» کاملاً واقع‌بينانه با جنگ روبه‌رو می‌شود و بدون اینکه بخواهد تحلیل پیچیده‌ای از جنگ ارائه دهد و بدون اینکه صحبتی از دفاع بكند یا حرفی از مقاومت بزند، حرف خود را باز‌مي‌گويد، آن هم به شکلی ساده. سادگی که ویژگی محور نمایشنامه می‌شود و به‌نوعی بر شیوه اجرایی نمایش نیز تاثیر می‌گذارد.

تمام تفکر و دغدغه‌های نویسنده در «به خاطر من، سرباز» تقابل میان زندگی در برابر نابودی یا همان جنگ است. او بدون اینکه خود را درگیر ساختار داستانی کند، به چند برش از زندگی چند سرباز یا بهتر بگوییم چند برش از برخورد چند سرباز با همسرانشان می‌پردازد. زنان در این نمایشنامه، نماد زندگی هستند که مقابل مردان جنگ قرار می‌گیرند.

در اصل قهرمانان نمایشنامه نصیری، مردان جنگ و جبهه نیستند، بلکه زنانی هستند که از ترس تنها شدن خواب می‌بینند. خوابی که آن‌ها را به جنگ می‌کشاند. جنگی که قرار است فضای حاکم بر نمایش باشد اما به بهانه دیدن یک خواب، برش‌های ساده از چند زندگی به نمایش درآید؛ ساده در حد غذا خوردن، درخواست كردن سیگار و خودکار و درباره مسائل مختلف زندگی حرف‌زدن. حرف‌زدن شخصیت‌های نمایش درباره زندگی، جنگ را برای مخاطب ملموس‌تر می‌کند.

3زن در 3موقعیت زمانی و مکانی در شرایط تصمیم‌گیری قرار گرفته‌اند و تمام تفکر آن‌ها به‌دغدغه‌هایی تبدیل شده که در خواب نمود پیدا می‌کنند. دغدغه‌هایی که در سطح بیان همان زندگی می‌مانند و با آن برخورد عمیقی نمی‌شود. یعنی تمام حرف نمایش در دغدغه‌های چند زن از زندگی بعد مرگ همسرشان است. همین و هیچ‌‌گاه اين اتفاقات خیلی عمیق شکل نمی‌گیرد و پيامدهاي ناشی از جنگ مشخص نمی‌شود. هرچند همان‌طور که گفتیم سادگی در نگارش متن، یک ویژگی برای متن نصیری به‌شمار می‌آید اما به‌طور حتم این ویژگی ضعف تفکر عمیق نویسنده را جبران نمي كند.

ای ‌کاش سادگی دوست‌داشتنی نمايش در نشان دادن همان چند برش از چند زندگی چند مرد و زن جنگ، با کشته شدن مردان داستان بدون هیچ پشتوانه‌ای دراماتیک تمام نمی‌شد و در همان سادگی ‌می‌ماند و به‌شعار تبدیل نمی‌شد.

به‌هر حال از یک نکته هم نمی‌توان گذشت که با توجه به گذشت چند سال از جنگ، نمایشنامه مهدی نصیری به خاطر نوع نگارش و تازگی گفتگوهايش، بوی کهنگی نگرفته است.

http://photo.shahrara.com/up/gallery/500/2e7327f0f65ad9.jpg

سوم: همخوانی یا بهتر بگوییم همراهی متن با اجرا، از ابتدایی‌ترین دروس کارگردانی و البته با اهمیت‌ترین آن هم به‌شمار می‌آید که علی‌رضا اسدی، کارگردان نمایش سعی ‌می‌کند با ایجاد فضای ساده مانند سالن انتظار در پشت‌ جبهه، تعهد خود را به متن اثبات کند.

هرچند معتقديم تئاتر امروز دنيا به سمت سادگي مي‌رود اما هيچ‌گاه در آن مفاهيم ساده و سطحي مطرح نمي‌شود. اسدی هرچند به ساده‌ترین شکل ممکن از لحاظ «طراحی اجرا» به متن و زبان نمایشنامه نزدیک می‌شود اما هيچ‌گاه به‌ سمت مفهومي كه مي‌توانست تفكرات عميق‌تري را در صحنه براي مخاطب خود به‌وجود آورد، نمي‌رود و به‌نوعي هيچ علامت سئوالي براي مخاطب به‌وجود نمي‌آورد. هرچند شخصيت‌ها با لهجه‌هاي مختلف به صميميت و ارتباط تماشاگر كمك مي‌كنند اما هيچ‌گاه از مرز شخصيت‌پردازي فراتر نمي‌روند.

طراحی صحنه در سه میز و شش صندلی يا بهتر بگوییم در چند اکسسوار خلاصه می‌شود، هرچند تمام اين‌ها در صحنه کاربرد دارند یا باز هم بهتر بگوییم استفاده می‌شوند اما هیچ‌گاه ما را در فضای حاکم بر نمایش قرار نمی‌دهند.

تكرار‌هاي كارگردان نمايش كه مي‌توانست به‌بهترين شكل عامل اتصال اكت‌هاي مختلف و به نوعي عامل ارتباط ميان قسمت‌هاي مختلف نمايش و آدم‌هاي آن باشد، در برخي مواقع بي‌منطق جلوه مي‌نمايد. تکرار یک یا چند دیالوگ به‌ بهانه خارج شدن از داستان يا بهتر بگوييم پايان برشي از زندگي یک زوج براي ورود به‌برشي از زندگي زوج ديگر استفاده مي‌شود، بخش عمده تفكر و خلاقيت كارگردان نمايش محسوب مي‌گردد اما به درستي از لحاظ عناصر زيبايي‌شناسانه با آن برخورد نمي‌شود و در اين رابطه هيچ استفاده كاربردي از نور و موسيقي كه مي‌توانست با عنصر تكرار -هرچند در سطح يك خودكار گرفتن يا گرفتن قاشق- مفهومي‌تر برخورد كند، نمي‌شود.

به هرحال «به‌خاطر خواب من، سرباز» از برش‌هاي ساده و صميمي از زندگي چند سرباز كه تا حدودي با تماشاگر هم ارتباط برقرار مي‌كند، در پايان به يك فضاي ذهني با نورهاي آبي مي‌رسد كه هيچ‌گاه در باور تماشاگر نمي‌گنجد و نگارنده بر اين نظر است كه بهتر بود همان‌طور كه نمايش آغاز مي‌شود و ادامه مي‌يابد، به همان شكل رواني پايان يابد. نتيجه تعبير خواب زنان جنگ، خود مي‌توانست با يك علامت سئوال بزرگي براي مخاطب همراه باشد تا خود به دنبال پايان آن بگردد. شهيد شدن آن سه سرباز در پايان و تحقق يافتن خواب زنان با توجه به نوع بازي برخي بازيگران و نوع شخصيت‌پردازي كه بروز داده مي‌شود، باورپذيري را براي مخاطب كم مي‌كند. متاسفانه بازي بازيگران به دودسته تقسيم و به شكل دوگانه‌اي بروز داده مي‌شود به نوعي كه برخي بازيگران نمايش خيلي به نقش نزديك هستند و برخي هم دور و حتي سير نمايش را به لودگي و هجو نزديك مي‌كنند.

به هرحال اين نمايش كه در قالب طرح دوسالانه تئاتر مشهد به روي صحنه رفت، مي‌توانست در زمينه تئاتر جنگ يا تئاتر مقاومت اثري پرمايه و پوياتر باشد. با اميد آن روز كه مردم به عنوان عنصر اصلي شكل‌دهي تئاتر و نمايش جدي گرفته شوند.

 نمایش« ثمرگل» نقد و بررسي مي‌شود

سومین نشست نقد و بررسی کانون منتقدان انجمن نمايش مشهد به‌بررسی نمایش «ثمر» به‌نویسندگی و کارگردانی فرشيد تمري اختصاص دارد که در6 شهريورماه (ساعت 21) در تالار نوینیاد مجتمع فرهنگی و هنری امام رضا(ع) برگزار می‌شود.

در این نشست که کارگردان، عوامل نمایش، هنرمندان و کارشناسان تئاتر حضور خواهند داشت، حسين وحدتي و عباس جانفدا به‌بررسی این نمایش می‌پردازند.

 

لازم به‌ذكراست؛ اين نمايش در اواخر سال گذشته و نيز در طرح دوسالانه تئاتر امسال در مجتمع فرهنگي هنري امام رضا (ع) به‌روي صحنه رفته است.

 به یاد برف‌های خانه مادربزرگم...

دل‌نوشته‌ای که در مراسم تجلیل استاد رضا صابری خواندم

 

یک

  یه اتاق سه در چهار رنگ و رو رفته. یه میز بزرگ. یه قلم و کاغذ. یه گنجینه پر از کاغذهای کاهی که هرکدوم برگ‌هایی از تاریخند. من درگیر تفکر تاریخی تئاتر شهرم هستم. در برگ‌های خشک و رنگ و رو رفته تاریخ، نام تو جلوه‌ای دیگر دارد. تاریخ ورق می‌خورد. ورق می‌زنم. ورق می‌زنم. وقتی تئاتر صلاحی را ورقم می‌زنم، به تو می‌رسم. وقتی تئاتر همایونی را ورق می‌زنم از نام تو نمی‌توونم بگذرم. وقتی تئاتر ارجمند را ورق می‌زنم، نمی‌توونم به تو نرسم و باز هم تاریخ را ورق می‌زنم. تو را ورق می‌زنم. تورق برگ‌‌های خشک و ترد تاریخ تئاتر شهرم حاکی از گذشت زمان نیست، حاکی از عظمت یه تفکر با شکوهه. یه فرهنگ غنی. چون مشتریهای پا به قرص نمایش‌های تو حالا بزرگ شدن. مشتری‌های پا به قرص تفکر تو اگر کودک بودن حالا جوان شدن. اگر جوان بودن حالا پیر شدن. بعضی‌هاشون پدر بزرگ و مادر بزگ شدن و هیچ‌گاه «عصمت»، «‌سایه‌های بلند»و «ایاس» تو را فراموش نخواهند کرد. چون حالا خاناتی‌ها بزرگ شدن. چون حالا رامرودی‌ها بزرگ شدن. چون حالا عصمتی‌ها بزرگ شدن. پدربزرگ و مادر بزرگی شدن برای خودشون. آنها دیگر قصه تو را فراموش نمی‌کنن. عبور معنای غریبی است در جریان متفکرانه تئاتر تو.

دو

 بوق ممتد. جواب نمی‌دهد. بوق ممتد. در دسترس نیست. اول نگران می‌شوم و بعد شاید کمی دلخور و باز هم بوق‌ ممتد، باز هم جواب نمی‌دهد و باز هم او در دسترس نیست. کمی بد جنسی را چاشنی رفتارم می‌کنم و زنگ می‌زنم خونه. صدای خواب آلودش تمام ذهنیتم را درباره‌اش پاک می‌کند. انگار بیدارش کردم. او بیدار بوده تا دیر وقت. مثل همیشه. هر وقت زنگ می‌زدم و صداش دو رگه بود خواب آلود،  نوید این را می‌داد  که یه اتفاق نو و مبارک در راهه. یه تفکر داره شکوفه می‌ده. همین که می‌پرسم از کارهای جدیدت چه خبر، تموم کارهایی  که دیشب انجام داده را صادقانه بیان می‌کنه.

...و من می‌مونم با یه انتظار کشنده برای دیدن یه هنر. یه انتظار کشنده پشت خط تماس. پشت زنگ‌های ممتد یه تفکر. پشت تاریخ  ماندگار یه هنر و یه آدم هنر. من به یاد برف‌های خانه مادربزرگم می‌افتم که وقتی آب شوند بوی بهار تمام خونه را در برمی‌گیره، حتی اگه دیگه مادر بزرگ و پدربزرگ نباشن. حتی اگه صدای زمانه بگیره. حتی اگه دیگه مادر بزرگ و پدربزرگ نباشن. حتی اگه کسی جواب زنگ‌های ممتد قلب یک انسان را ندهد. حتی اگه دیگه مادر بزرگ و پدربزرگ نباشن.

سه

 یادته. اون روز بهم گفتی هنرمند باید مردمی باشه. من، راستش ببخشید نفهمیدم چه گفتین. رفتم تو فکر. تا یه‌کم خندیدم گفتی چرا می‌خندی؟ گفتم واقعا هنرمند مردمی در تئاتر مشهد وجود داره!؟ مکث کردی. یکی بهت تماس گرفت. تو با او خیلی صمیمانه حرف زدی. از همه‌چی می‌گفتی. از الآن، از گذشته. چای می‌خوردم. حرف می‌زدی. به تلویزیون خیره شده بودم. حرف می‌زدی. از تجربیاتت از نمایشنامه‌نویسی می‌گفتی، از کارهایی که کردی، از سختی‌هات، از بی‌مهری‌هایی که کشیدی و در نهایت از عشقی که همیشه باهات بوده. رفتم پای پنجره. حرف می‌زدی. بیرون را نگاه می‌کردم. حرف می‌زدی. داشت غروب می‌شد. حرف می‌زدی. یه‌پیرمرد با یه پیرزن، دست نوه‌شان را گرفته بودن داشتن می‌رفتن خونه. تو دیگه حرف نزدی. گوشی تلفن را گذاشتی. اومدی کنار پنجره. پنجره را باز کردی. همان‌طور که نفس عمیقی می‌کشیدی، بیرون را نگاه ‌کردی. اون پیرمرد و پیرزن که دست نوه‌شان را گرفته بودن و داشتن می‌رفتن خونه، از اونجا رد شدن. همان‌طور که از پنجره بیرون را نگاه می‌کردی گفتی؛ تازه وارد تئاتر شده. تعجب نکردم. گفتی خیلی جوونه. تعجب نکردم. گفتی اول راهه. تعجب نکردم. چون قبل از اون برایم از خصوصیات یه هنرمند مردمی گفته بودی. اون روز هیچ وقت تموم نشد ولی  پیرمرد و پیرزنی که دست نوه‌شون رو گرفته بودن و داشتن می‌رفتن خونه و از کنار پنجره رد شده بودن، بالاخره به خونه‌شون رسیدن.

چهار

 لباس چارخونه‌ات را پوشیده بودی. موهایی جو گندمی‌ات هنوز یادمه. لباس چارخونه‌ات را پوشیده بودی. اون روز. اون لباس چار‌خونه‌‌ایی که خونه‌های سفیدش خیلی بیشتر بود از خونه‌های سیاش. یادته. لباس چارخونه‌ات که خونه‌های سفیدش بیشتر از خونه‌های مشکی بود رو روی شلوارت انداخته بودی. گفتم؛ تغییر قیافه دادی استاد؟ خندیدی. خندیدم ولی اخمت نذاشت تا بیشتر از جوون شدنت بگویم. فهمیدم بدجور زدم به خاکی. فهمیدم تو بدجوری از پیری بدت میاد. چشمات بهم می‌گفت کدام جوون بیشتر از من کار تئاتر می‌کنه. مغزم عقب گرد زد. چند سال گذشته در ذهنم مرور شدن. دیدم. هر سال دو تا سه نمایش و چندین کار دیگه. اون روز هیچ‌وقت یادم نمی‌ره. اون روزها گذشت و مرد چارخونه‌پوش تئاتر شهرم دیگه اون لباس چارخونه‌ سیاه و سفیدش را نپوشید چون دیگه با اسب و فیل و شاه و وزیر هیچ احتیاجی نداشت. معما حل شده بود. او حالا تو صفحه خوش‌رنگ زندگی صحنه‌ای‌اش عبور کرده بود، بدون این‌که به فکر فتح قلعه‌ای باشه. او هنوز هم به کودکی و قصه مادر بزرگ‌ها و پدر بزرگ‌ها فکر می‌کنه. قصه معمای زندگی سیاه و سفید آدم‌ها و فتح هزاران مشکلات بشری.

پنج

 هر وقت چمدانی رو می‌بینم یاد نرفتنت می‌افتم با یک خنده نگران.تو نرفتی. یادته می‌گفتی بعضی مواقع آدم‌ها باید همت داشته باشن تا بتونن فعل منفی را صرف کنن. تو هم جرائت را با همتت یکی کردی و فعل نرفتن را خیلی خوب صرف کردی. چراغ‌ کم سوی خونه برایت جذاب‌تر از چراغ‌های پرطمطراق شهری بود که هیچ‌گاه آسمان‌خراش‌هاش با روحیه لطیف تو هم‌خوانی نداش. تو هنوز به گذشته خودت می‌بالی. حوض وسط خونه پدری با اون ماهی‌های خوش رنگ قرمز و هندونه‌های سردی که قرار بود یلدای خوبی را برای خانواده‌ات ارمغان بیارن، را هنوز از یاد نبردی. تو سال‌هاست که در مشهد مانده‌ای برای خاطراتت با همه خستگي‌هات. ملامت كشيدی، ماندی. حمايت نديدی، ماندی. مشكلات را با جان خريدی و بازهم ماندی و جالب‌تر این‌که هنوز پاهات قویند. یادته می‌گفتی وقتی یک جوون خونه را ترک کنه، خونه باز هم روشن می‌مونه ولی اگر مادر‌بزرگ یا پدربزگ، خانه رو ترک کنن حتی خیلی کوتاه برن سفر، خونه تاریک می‌شه. شاید خاموش خاموش.

شش

 اون شب یادته. جشنواره تئاتر فجر. چند سال پیش. وقتی مورد ستایش تئاتر کشور شدی و تمام تئاتری‌های تالار وحدت برای چند دهه زحمت تو قیام کردند. یادته. یه‌شب زیبا و خاطره‌انگیز هم برای تو بود و هم برای مشهد. تجلیل تو در تهران و اصفهان و چند جای دیگر یه حدیث تلخی بود برای ما و یک سوال بزرگ برای بعضی‌ها؟ .......... چرا تو در شهر خودت غریبی؟

یادته می‌گفتی مادر بزرگ‌ها و پدر بزرگ‌ها وقتی هستن، غریبند و گاهی سر و کارشان به خونه‌های سالمندان می‌رسه ولی وقتی از پیش‌مون می‌رن یادمون می‌افته که اونا سال‌ها رنج و زحمت را به جون خودشون خریدن. گذر زمان بدجوری خاک فراموشی بر مغزمان می‌پاشه. همانطور که نمی‌دونیم آقا بزرگ‌های روزهای سخت تئاتر مشهد کجای این خاک غریب خاکند. ما باید قبل از رفتن بابا بزرگ‌ها و مادر بزرگ‌ها، برای‌شان کلاهمان را برداریم و آنها را دوست بداریم. اونا قدمت خاطرات یک زندگی هستن.

هفت

 تو چهاردهه در مسير تئاتر پرطمطراق مشهد و كشور گام برداشتی و تاريخ تئاتر این شهر تو را خوب حفظ است. تو با پيشينه چهاردهه رنج وزحمت درهنرهاي نمايشي كشور، كوله باري از تجربه‌ای‌ و ميراث ارزشمند برای تئاتر شهرم. تو سرمايه ارزشمندي در تئاتر غني شهرمان هستی كه باید با جان و دل حفظت كرد. ميراثي كه تئاتر ملي ستايش‌ات كرد و تا ابد مي‌كند. از من نخواه به‌تو بگویم دکتر یا چنین عناوینی. تا دلت بخواهد در این مملکت دکتر داریم. مهندس داریم. استاد هم داریم. اما  آنچه کم داریم یک استاد وارد میدونه که طنین صدای قلب کوچیکش تمام فضای تئاتر مشهد را پرکند. ابهتش شیرین باشه. استاد مسلم تئاتر شهرم رضا صابری.

 

 

تابستان گرم و شیرین هشتاد و نه

                                

كودكي «رضا كيانيان» به‌روايت برادرش نمايشنامه شد

http://www.kanoonparvaresh.com/new/img_news/1531.jpg

داود كيانيان، نمايشنامه‌نويس و پژوهشگر تئاتر كودك و نوجوان، از چاپ و انتشار مجموعه آثارش و نمايشنامه «كلاهي با دم روباه» بازگوكننده قصه كودكي رضا كيانيان خبر داد.

كيانيان در اين‌باره گفت: مجموعه آثارم شامل 40 نمايشنامه است كه از سال 1349 تا امسال نوشته شده و نتيجه 40 سال فعاليت نوشتاري در عرصه نمايشنامه‌نويسي محسوب مي‌شود.

اين مجموعه آماده چاپ است ولي هنوزي با ناشري براي چاپ وارد مذاكره نشده‌ام.

وي در ادامه از چاپ مجموعه نمايشنامه «كلاهي با دم روباه» خبر داد و افزود: اين مجموعه شامل سه نمايشنامه «آواي پريان»، «غول چراغ جادو» و «كلاهي با دم روباه» است.

كيانيان توضيح داد: «آواي پريان» با نگاه جديدي به قصه مشهور «بز زنگوله پا» نوشته شده است. «غول چراغ جادو» روايت بازي يك كودك با آدم برفي دست ساز خودش است. در نمايشنامه «كلاهي با دم روباه» قصه كودكي رضا كيانيان از زبان من روايت مي‌شود.

وي كتاب «نمايش به روايت كودك شما» را نيز آماده چاپ كرده؛ در اين اثر به والدين و مربيان آموزش داده مي‌شود اجراي نمايش را به خود كودكان واگذار كنند.

كيانيان كتاب «تئاتر خلاق» را نيز براي چاپ به حوزه هنري سپرده است. وي در اين كتاب به تعريف، انواع، ويژگي و اصول تئاتر خلاق پرداخته است. در شيوه نمايش خلاق نخست نمايش توليد مي‌شود سپس نمايشنامه نوشته مي‌شود.

كتاب «دريچه‌اي به تئاتر كودك و نوجوان»، «مشاركت كودكان و نوجوانان در تئاتر»، «حج نمایش ناب الهی»، «ت‍م‍ن‍ای‌ ب‍اران»‌، «از تماشاگری به نمایشگری»، «روزنامه‌ نمایشی»، «نمایش كودك»، «چ‍گ‍ون‍ه‌ ۲۰ م‍اه‍ی‌ م‍ی‍ان‌ ۱۰ ن‍ف‍ر ت‍ق‍س‍ی‍م‌ م‍ی‌ش‍ود!» و «راز درخ‍ت‌ م‍ق‍دس‌« از جمله آثار منتشر شده كيانيان است.

چند خبر مهم

 نمایش« به‌خاطر خواب من، سرباز» نقد می‌شود

دومین نشست نقد و بررسی کانون منتقدان تئاتر مشهد به‌بررسی نمایش «به‌خاطرخواب من، سرباز» به‌نویسندگی مهدی نصیری و کارگردانی علی‌رضا اسدی اختصاص دارد که در۴ شهريورماه در تالار نوینیاد مجتمع فرهنگی و هنری امام رضا(ع) برگزار می‌شود.

در این نشست که کارگردان، عوامل نمایش، هنرمندان و کارشناسان تئاتر حضور خواهند داشت، حامد امانپور و عباس جانفدا به‌بررسی این نمایش می‌پردازند.

گفتنی است، اجرای این نمایش در راس ساعت ۱۵/21 و نشست نقد و بررسی آن در ساعت 22 می‌باشد.

ششمین دوره مسابقه نمایشنامه‌نویسی ایثار فراخوان داد

به گزارش سایت ایران تئاتر، این مسابقه با محوریت فرهنگ ایثار و شهادت برگزار می‌شود و هر نویسنده حداکثر می‌تواند تا سقف 3 نمایشنامه را ارسال کند.
این مسابقه در دو بخش بزرگسال و کودک برگزار می‌شود و متقاضیان باید یک نسخه از آثار خود را تا 30 مهرماه به اداره کل امور هنری و نمایشی بنیاد شهید و امور ایثارگران ارسال کنند.
آثار برگزیده این مسابقه تا 30 آبان‌ماه اعلام خواهد شد و جوایزی از یک میلیون و پانصد هزار ریال تا 35 میلیون ریال به آن‌ها تعلق خواهد گرفت.
نمایشنامه‌هایی که چاپ شده باشند مورد ارزیابی هیأت داوران قرار نخواهند گرفت.

 

سیاه، جنگ جهانی و گربه‌ای که بر روی پیانو راه می‌رود!

نقدنمایش «درباره عشق و نکبت» به کارگردانی امیر نجفی

آیا هرچه به روی صحنه تئاتر اجرا شود، تئاتر به‌شمار می‌آید؟ آیا تئاتر یک هنر تخصصی است و باید با آن برخورد علمی داشت؟ آیا هرچه در فکر می‌گذرد، در قالب تئاتر می‌توان به‌خورد مخاطب داد؟ آیا بايد با تئاتر برخورد غریزی داشت؟ آیا باید فکر آدمی در برابر دانش تئاتری قرار گیرد؟ آیا هرچه فکر کرد که زیباست می‌توان آن‌را به‌عنوان پشتوانه‌های علمی بر روی صحنه آورد؟ باید با غرایز موجود در تئاتر چه برخوردی داشت؟ آیا «درباره عشق و نکبت» را می‌توان یک اثر تئاتری با تعاریف و مختصات آن دانست؟ آیا یک تئاتر نباید از متنی دارای ساختار دراماتیک برخوردار باشد؟ در اين ساختار دراماتيك، آیا «درباره عشق و نکبت» از جزیی‌ترین و ابتدایی‌ترین اما با اهمیت‌ترین ویژگی یک متن اصولی، برخوردارست؟ آیا متن این نمایش، بار دراماتیک دارد؟ آیا می‌توان‌ به آن بگوییم تئاتر؟ آیا از عناصر تشکیل دهنده یک اثر دراماتیک بهره‌ای برده است؟ آیا عدم پرداخت عمیق کاراکترها، آدم‌ها را به شبه کاریکاتور تبدیل نکرده است؟ بی‌ریشه بودن شخصیت‌ها و استفاده از تیپ‌های تکراری و کلیشه‌ای- که در فیلم‌های قبل و حتی بعد انقلاب زیاد دیده‌ایم- حرف و حدیث تازه‌ای به مخاطب این تئاتر مي‌افزايد؟ آیا تزریق کمی خلاقیت در ارائه شخصیت و شخصیت‌پردازی به جذابیت نمایش نمی‌افزود؟ آیا مشخص نشدن ارتباط اغلب کاراکترهای نمایش با زنجیره داستان، فضای نمایش را گنگ و پیچیده نکرده است؟ استفاده از سیاه به‌صورت کلیشه‌ای در نمایش یا بهتر بگوییم ارائه داستان تکراری سیاه با زنش در چه راستایی است؟ آیا جنگ و صلح در جنگ جهانی دوم، ارتباطی مفهومی با دعوا و آشتی سیاه با زنش دارد؟ آیا بی‌ارتباطی آن‏ها با هم را می‌توان در اپیزودیک بودن نمایش توجیه کرد؟ آیا «درباره عشق و نکبت» یک نمایش اپیزودیک است؟ تعریف اپیزود چیست؟ منطق عبور و مرور شخصیت‌های نمایش در این اپیزودها چیست؟ آیا همین موضوع یعنی بی‌هویتی شخصیت‌ها در داستان نمایش، سبب پیچید‌گی بیهوده‌ای در نمایش نشده است؟ آیا باید این‌قدر داستان نمایش را پیچیده کرد تا کارگردان مجبور به ارائه داستان در بروشور شود و مخاطب با کمک بروشور به محتوای نمایش برسد؟ آیا تا اهداف مفهومی نمایش و تمام آنچه در محتوا هست، باید در بروشور گفته شود؟ آیا این نوآوری در تئاتر شهرستان، بعید نیست!؟ آیا زبان نمایش- از ابتدا تا انتها- ثبات در ساختمان متن را رعایت می‌کند؟ عدم ارائه یک زبان بی‌ثبات و پیچید‌گی موضوع، ارتباط تماشاگر را از نمایش کمتر نمی‌کند؟ آیا یک کارگردان برای متن خود طرحی از اجرا نمی‌زند؟ آیا شیوه اجرا و طراحی مناسب نمی‌توانست در انتقال مفاهیم نمایش به کمک متن بیاید؟ آیا طراح صحنه که اصلا معلوم نیست، کیست؟- در این مهم نمی‌توانست موثرتر عمل كند؟ آیا این نمایش، طراحی صحنه دارد؟ چرا از دست‏اندركاران آن در بروشور نمایش حرفی به‌میان نیامده است؟ آیا دور هم جمع شدن و غریزه فکر کردن، سبب طراحی نمایش«درباره عشق و نکبت» نشده است؟ 3 اپیزود در 3 فضای مختلف نمایش و 3 داستان متفاوت حالا اگر مفهوم یکی بوده که نبوده- با یک طراحی صحنه می‌توان اجرا کرد؟ با این تز که می‌توان همه کار روی صحنه انجام داد اما آیا اسمش را می‌توان طراحی صحنه گذاشت؟ آیا این روند غیر‌ علمی، منطقی به‌نظر نمی‌رسد؟ کاربرد طراحی صحنه در «درباره عشق و نکبت» چیست؟ آیا بهترین استفاده کاربردی از آکسسوار، استفاده از کلاه و وسایل آدم‌های نمایش -در ابتدا و انتهای نمایش- نبود؟ آیا عنکبوت در این نمایش به مثابه یک نماد استفاده شده است؟ اگر فرض بدانیم عنکبوت را می‌توان نماد چند چیز عنوان کرد، نمایش در پی چه نمادی بوده که مفهوم نمایشی خود را بهتر بیان کند؟ آیا منظور کارگردان از استفاده از این حشره، نماد سلطه عنکبوت‌وار هست که همه چیز را می‌خواهد دربند بگیرد؟ یا منظور آن انزوا و سکوتی است که می‌توان از حشره‌ای چون عنکبوت تعبیر کرد؟ یا انتظار به دام انداختن و شکار است که به‌وضوح می‌توان در قصه زندگی این حشره جستجو کرد؟ آیا از لابه لای داستانی که در نمایش یا مفهومی که در بروشور بیان می‌شود، به این تفکر می‌توان رسید؟ آیا بازیگر به عنوان یک عنصر مهم و تاثیر‌گذار می‌تواند حتی نقش موثری در یک نمایش به‏هم ریخته ایفا کند و بخشی از مشکلات آن‌را رفع نماید؟ آیا بازیگری یک تخصص در تئاتر به شمار نمی‌آید؟ چرا باید نقش‌ها به‌دور از فن و فنون بازیگری در صحنه جان بگیرند؟ اگر فرض بدانیم که هرگربه‌ای بر روی پیانو راه برود و صدایی از آن در بیاید، نه آن صدا آهنگ به‌شمار می‌آید و نه آن گربه آهنگ‌ساز. آیا می‌توان هر آدمی كه در هر نقشی ظاهر شود، آن‌را بازیگر دانست؟ هدایت بازیگر برعهده کارگردان است؟ بازیگردان برای رسیدن بازیگر به نقش، چه وظایفی دارد؟ آیا بازیگران نمایش، فضاي داستان امیر نجفی را درک کرده‌اند؟ آیا به شخصیت‌های‏شان رسیده‌اند؟ آیا توسط کارگردان هدایت شده‌اند تا حداقل به نقش نزدیک شوند؟ با اين وجود پس چرا اغلب بازیگران نمایش در ابتدایی‌ترین وظیفه یک بازیگر؛ نخوردن دیالوگ‌ها، نفس‌گیری مناسب، ارتباط حس و بیان و چندین نکته دیگر ناتوان بوده‌اند؟!

... و در نهایت چند سئوال دیگر؛ آیا سه موضوع و سه داستان که هیچ مفهومی را منتقل نمی‌کنند، سبب شلختگی و در نهایت بی‌ساختاری نمایش«درباره عشق و نکبت» نشده‏اند؟ آیا  کامل بیان نکردن و سطحی ارائه دادن داستان‏ها در ایجاد این مشکل، موثر نبوده است؟ آیا تقابل مدرن داستان اول یا به قولی اپیزود اول، داستان برخورد سرجوخه سرخورده از جنگ با خواهر و  برادر در اردوگاه- با سنت داستان سوم یا به قولی اپیزود سوم، برخورد طیاره با شغل سیاه- جذابیت شکلی و مفهومی بیشتری نداشت؟ آیا این نمایش نمی‌توانست به یک تئاتر لذت بخش و بسیار دیدنی تبدیل شود؟ ...و پرسش پایانی آیا «درباره عشق و نکبت» به مثابه یک آزمون و خطا در آزمایشگاه تئاتر واو- واوی(لگو) که به‌شکل عنکبوت طراحی شده است- هست!؟